Abstract:
در جهان کنونی، سرزمین، پهنه ای جغرافیایی است با مرزهای پیرامونی مشخص که جنبهی حقوقی حاکمیت را بدنه و ساختاری جغرافیایی می بخشد. امروزه، حفظ استقلال و تمامیت ارضی و مرزی کشورها بهعنوان یک اصل جهانی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. سازمان ملل، حقوق بینالملل و قانون اساسی کشورها، مهمترین منادی چنین نگرشی هستند. هرچند بهنظر میرسد در قرن بیستویک، سازهی حکومت و قلمرو جغرافیایی کشور تا حدودی دچار تحول خواهد شد، اما اصل حفظ تمامیت ارضی، خدشهناپذیر خواهد ماند. نگرش جهاناندیشی اسلام در دورهی گذشته، براساس تقیه و ضرورت در حال تغییر ماهیت به پذیرش قلمرومحوری اسلام است. باوجود غلبهی تفکرهای دارالاسلامی و امتمحوری در آغاز تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخاسته از اندیشهی دینی و عقیدتی شورای مقننین قانون اساسی و تصمیمسازان کلان کشور و تاکید بر مرزهای فرهنگی جهان اسلام، اختصاص هفت اصل به قلمرو ملی، ضرورت حفظ و پاسداشت تمامیت ارضی آن را میتوان از برجستگیها و ویژگیهای بارز آن و زمینهساز ساخت یک حکومت ملتپایه دانست. تغییرناپذیری مرزها، مگر با شرایط استثنایی و اصلاحات جزئی و با موافقت قوای سهگانه و مقام رهبری در نوع خود قابل توجه و تامل است.
Machine summary:
"به باور آنان،حکومتهای اسلامی میتوانند درکوتاهمدت و موقت،قلمرو و مرزهای جغرافیایی معینی داشته باشند و در کنار دولتهای دیگر به حیات خویش ادامه دهندو با دنیای پیرامون خود اعم از جهان اسلام و غیراسلامی روابط لازم را برقرار کنند،قانون اساسی جمهوری اسلامیایران نیز-که هفت اصل به تمامیت ارضی و تغییرناپذیری آن اختصاص یافته-متأثر از چنین نگرشی است(دارابکلائی،1383،230؛ابراهیمی،1373،331).
از نظراسلام،ارزش یک کشور و تمامیت ارضی آن،بدان علت است که شریعت و خواستهای او در آن حکمفرماست؛یعنی ازآن روی که زمین در برگیرندهی عقیده،میدان پیادهشدن نظام،خانهی اسلام و نقطهی صدور آزادی انسان است،با چنینبرداشتی،اسلام قلمرو و حد و مرزی برای خود نمیشناسد؛زیرا از نظر اسلام،مرزی جز اعتقاد به این آیین،پیرامونقلمرو حکومت اسلامی کشیده نیست(بیگدلی،1375،75).
آنگونه که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعدد خود و وظیفۀ دائمی و پایدار سه نهاد اصلی نظامسیاسی ایران قلمداد کرده،تصریح میکند"هدف اول جمهوری اسلامی،حفظ تمامیت ارضی و مرزی خود و تأمیناستقلال سیاسی و حکومت ملی است و عرفی جهانی محسوب میشود و هدفی است که هر دولت-ملتی به دنبال آن است"(سریعالقلم،1379،52).
با وجود نگرش فقه سیاسی اسلام به صورت گفتمان سیاسی مسلط انقلاب اسلامی در دههی 50 و 60 که بسیاریاز مؤلفههای آن در چارچوب اصولی از قانون اساسی نمود یافته است،وجود هفت اصل از قانون اساسی پیرامون حفظتمامیت ارضی و مرزی که در مقابل نگرش دارالاسلام و مرزهای عقیدتی اسلام قرار دارد و کوچکترین تغییر وجابهجایی آن برابر با نقض استقلال سیاسی کشور دانسته است،نشان از اهمیت قلمرو ملی و حفظ حدود و مرزهای کشوردر دورهی جمهوری اسلامی است."