خلاصه ماشینی:
"سرانجام،زمانی که نویسنده به قلۀ اشتهارش رسیده،مدیترانه را که برای او حد واسطی است بین دریای مانش و رود سن و بنا به گفتۀ خودش آبی است «ساکن،جامد،گویی سفت و سخت شده بر اثر گرمایی دم کرده و سنگین5»کشف میکند و پیدرپی به سیر و سیاحت روی آن میپردازد؛اما تأثیر این«آب»بر آفرینشهای ادبی او هرگز از عمق چندانی برخوردار نخواهد بود.
]. ولی جالب است بدانید که یک دریانورد چنین احساسی را در برابر دریا ندارد،با وجود اینکه دریا اغلب سنگدل و پرشرارت است،اما در عین حال از صراحت و صداقت برخورداری تاموتمام دارد:او میغرد و میخروشد،در حالی که رودخانه در سکوتی که خیانت و دغلبازی را فریاد میزند،جاری است و این حرکت مداوم آبی که جاری است در نظر من به مراتب دهشتناکتر از امواج بلند و باشکوه اقیانوس است.
به راستی چه بسیارند کسانی که آرامگاه ابدی خود را در این دنیای غریب سراسر پوشیده از گلولای و لجن که همه چیز را در کام خود فرو برده و دفن میکند (حتی سیاهترین و مخوفترین انتقامجوییها را) یافتند،یا دست کم تلاش کردند خود را در آن گموگور کنند!چنان که موضوع غرق شدن در رودخانهها و باتلاقها محور اصلی ماجراهای شمار زیادی از قصههای موپاسان،از جمله:«پدر سیمون» apap aL ) )nomised ،«سرگذشت یک دختر روستایی» (به تصویر صفحه مراجعه شود) )emrefed elliF enu'd eriotsiH( «در سفر» nE( )egoyoV ،«دوشیزه هاریت» )teirraH ssiM( و یا «سرباز کوچولو» )tadloSetitteP( را تشکیل میدهد.
(10)-«نامۀ پیدا شده در بارۀ یک غریق» nu rus eevuort ertteL( )eyon قصۀ منتشر شده در روزنامۀ "salB liG eL" (11)-«در سفر» )egayoV nE( ،قصهای که برای نخستین بار در شمارۀ دهم ماه مه سال 1882 در روزنامۀ "salB liG eL" انتشار یافت و سپس همراه با قصۀ "enuLedrialC" تجدید چاپ شد."