خلاصه ماشینی:
"اگر میتوانستیم مانند حکیمان دورۀ «اسکولاستیک»چون توماس آکویناس قدیس ایتالیایی(1274-1226 م)به راحتی حکم کنیم که «هرگاه از دیدن یک شیء لذت ببریم،پس آن زیباست» آنگاه بسیاری از نقدهای بیمایۀ امروز به ظاهر به محل قبول مینشست،اما قضیه به کلی از این سادهانگاریها پیراسته است؛زیرا در آن صورت مطابق با سلیقههای بینهایت متفاوت،تعاریف بینهایت متفاوت و اغلب متضادی برای هنر مییافتیم چرا که هر اثری(از دانی تا عالی)ذوق عدهای را متأثر و تحریک کرده و این ادراک مشروط از زیبایی،انبوهی از منتقدان بیاطلاع را دور هم جمع خواهد ساخت که به گونهای شرطی تنها در مقابل آثار و علایم خاص زنگوله احساسشان به صدا در میآید.
نقد و پژوهش آثار در جامعه ما اگر نظر گوته نویسندۀ آلمانی(1832-1749) (به تصویر صفحه مراجعه شود) را بپذیریم که منتقد باید زشت و زیبا و درستی و نادرستی را مشخص سازد و یا با مخالفین جنجالیاش هم عقیده باشیم که برخورد علمی با هنر برخورد قضاوتی نیست،در هر دو صورت باید روی این قضیه توافق ورزیم که منتقد باید در حیطهای که بدان وارد میشود اطلاعات دقیق و ممارست فراوان داشته باشد."