خلاصه ماشینی:
در اوایل کیمیای سعادت که بهگزینی خود او از کتاب سترکش احیاالعلومالدین است، سخنی در اشاره به حضرت(ع) دارد: و این عباس یک راه از خواب درآمد پیش از آنکه حسین را بکشند: گفت: اناالله و انا الیه الراجعون، گفتند: چه افتاد؟ گفت حسین را بکشند.
گفتند چه دانی؟ گفت: رسول علیهالسلام را (در خواب) دیدم با وی ابکینهای پرخون و گفت نبینی است من پس از من چه کردند و فرزند من حسین را بکشتند و این خون وی است و این اصحاب وی است تظلم پیش خدای تعالی میبرم.
» استاد خرمشاهی اشارهای هم به گفته زیبای ابوالعلای معری حکیم نابینای عرب دارد و چند بیت عربی و ترجمه فارسی آن را در پیشگفتار خود بر این کتاب آورده است از شعر ابوالعلای معری هنگام نگارش این شعر دیده میگرید و قلم در دست میلرزد از متن عربی شعر میگذرم که آشنائی با ادبیات عرب ندارم ولی ترجمه فارسی آن را عیناً از ترجمة استاد خرمشاهی از نظر خوانندگان میگذرانم.