خلاصه ماشینی:
"درست مانند امور مالی و دنیوی که برای مثال اگر کسی زیبایی یا درد را هرگز احساس نکرده باشد با وی نمیتوان در این مورد سخنی گفت،در مورد احساس امر قدسی و تجربهء مینوی نیز اگر کسی هیچ گونه تجربهای در گذشته نداشته باشد،فهم سخن نتواند کرد و به طور کلی سخن گفتن با وی در این مورد امکان پذیر نخواهد بود که«وصف رخسارهء خورشید با خفاش نمیتوان کرد و کور مادرزاد را با نور هیچ آشنایی نیست».
کسی که پس از اتو تاکنون به طور کامل در همان مسیر فکری و جهت گیری سنت دین شناسی اتو حرکت کرده و به راستی بزرگترین عالم الهیات روزگار ماست،متکلم معروف پروتستانت معاصر پل تیلیک Paul Tillich) 5691-6881)که به خلاف همتای دیگرش کارل بارث که بر مسألهء وحی تأکید میکرد،عمدهء تأکید خود را در نظریهء دینی بر مسألهء دلبستگی و تعلق آدمی قرار داد و معتقد بود که برای هر گونه بحث دربارهء خدا باید از علایق بشری و دلبستگیهای آدمی آغاز کرد.
2-تأکید افراطی اتو بر بعد روان شناختی دین موجب میشود که دین تا حد یک حالت نفسانی فردی و خصیصهء روانی شخصی تنزل داده شود و ابعاد اجتماعی آن به شدت مورد غفلت قرار گیرد(تئوری اتو از این نظر نقطهء مقابل تئوری دینی دورکهایم است که دین را بازتاب روح جمعی و واقعیت جامعه میداند).
پس در مورد بیانات و تعبیرات و گزارههای دینی (Religious Statements) چه باید گفت؟ 61-تئوری دینی اتو مسألهء رابطهء دین و فرهنگ را -که از مهمترین مباحث فلسفهء دین در روزگار ماست- به شدت نادیده گرفته و هیچ توضیحی در این باره نمیدهد،بلکه با تحویل دین به امر روانی و شخصی اساسا مجالی برای این بحث باقی نمیگذارد و این یکی از کاستیهای مهم این نظریه است(پل تیلیک)."