خلاصه ماشینی:
"سام وقتی خبر آمدن فرزند را میشنود به استقبالش میرود،اما زال با دیدن پدر زبان به گله و شکایت میگشاید که همین است پاسخ تو به درخواست من که به عوض جلب نظر شاه،به جنگ کابلستان روانه شدهای؟و آنگاه بار دیگر پیمان پدر را به یاد او میآورد که: &%11216FYKG112G% {S«بگفتی که هرگز نیازارمت# درختی که به کشتی به بار آرمت»S} و آنگاه با پدر اتمام صحبت میکند که: {S«من اینک به نزد تو استادهام# تن زنده خشم تو را دادهام# به آره میانم به دو نیم کن# ز کابل مپیمای با من سخن# بکن هرچه خواهی که فرمان توراست# به کابل گزندی بود آن مراست»S} سام بر سر دو راهی میماند:فرمان شاه را اجرا کند یا خواهش فرزند را برآورد؟راه دوم را برمیگزیند.
فرزندم را نزد شما میفرستم و در انتظار میمانم تا صوابدید شما چیست؟ این چارهاندیشی سام کارگر میافتد:منوچهر شاه وقتی از ورود زال خبر مییابد،بزرگان را به استقبال او میفرستد و پس از آنکه زال به دربار میرسد و نامه را تقدیم میکند: {S«چو برخواند،پاسخ چنین داد باز# که رنجم فزودی به دل بر دراز# ولیکن بدین نامۀ دلپذیر# که بنوشت با دردودل سام پیر# اگرچه دلم گشت از این پس دژم# برآنم نیندیشم از بیشوکم# تو یک چند میباش نزدم به پای# که تا من به کارت زنم نیک رای# برآرم بسازم همه کام تو# که این است فرجام و انجام تو»S} این«نیک رأی زدن در کار زال»عبارت است از آزمونهای گناگون:نخست موبدان پرسشهای متنوع چندی طرح میکنند تا خرد و هوش و مرتبۀ علمی او را دریابند."