خلاصه ماشینی:
"این مقاله درصدد است تا به دو سؤال زیر به صورت تحلیلی انتقادی پاسخ دهد: چرا تولید دانش مدیریت در ایران به کندی صورت میگیرد؟ چرا تولیدات مدیریتی در سازمانهای ایرانی چندان به کار برده نمیشوند؟ پس از بررسی چگونگی «تولید دانش در حوزة مدیریت» به بررسی «موانع ذاتی و عرضی تولید» در این رشته میپردازیم و در پایان «دلایل کسادی» کاربرد یافتههای پژوهشهای مدیریتی در سازمانهای ایرانی را مورد بررسی قرار میدهیم.
به گفته صاحبنظران (هابرماس 1972؛ سیر 1992) تولید دانش (چه در علوم طبیعی و چه در علوماجتماعی) بر دو محور زیر استوار است: «کار»: به اعتقاد مؤلف کار در نگاه این دو صاحبنظر به معنای درگیری با سوژه مورد مطالعه است یا اشعار به تحول در مادهای (در علوم طبیعی) یا رفتار و نمادی (در علوم انسانی و اجتماعی) بنا به اهداف انسانهای پژوهشگر درگیر در پژوهش دارد.
همانطور که در شکل 2 میبینید ایجاد یک دانش جدید نوعی فعالیت عملی است که در آن پژوهشگر بر اساس مأخذ مفهومی، نمادین و مادی محفل زبانی خود تلاش میکند آنچه در محافل زبانی دیگر سازمان رخ میدهد را از طریق مداخلة پژوهشی پیاز فرآیند پژوهش تحلیل کند و نظم و نسق دهد و تئوریزه کند.
ارتقاء کیفیت دورههای آموزشی و پرهیز از استراتژی ناآگاهانه پژوهشمحوری محض در حوزه مدیریت، تجهیز پایگاههای اطلاعاتی، ایجاد فرهنگ همکاری پژوهشی سازمانهای ایرانی با پژوهشگران، دقت در ارائه رسالههای ارشد و دکتری و ارتقاء مدیریت پژوهش در سازمانهای ایرانی جهت برقراری روابط اثربخش بین پژوهشگران مدیریتی و سازمان، تقویت اعضاء هیأت علمی دانشگاهها در رشته مدیریت، بازنگری در انتخاب دانشجویان برای رشتههای مدیریت، تقویت مبانی فلسفی و روششناسی رشته مدیریت، راهاندازی فصلنامههای تولیدات نظری میتواند در ارتقاء تولیدات مدیریتی و سازمانی مؤثر باشد."