چکیده:
در پژوهش¬های اخیر در باب تحلیل فلسفی تجربه دینی و نسبت باورها و تجربه¬ها، نینیان اسمارت را در کنار کسانی چون کتس و هیک قرار می¬دهند، که به ساخت¬گرایی حداکثری و تقدم مطلق باورها بر تجارب دینی قائل¬اند. در حالی¬ که اسمارت از یک-سو، با طرح نظریه دوقطبی تجربه دینی بر اساس تمایز میان دو طرح یا بافت آموزه¬ای کلی، یعنی بافت خداباور و بافت غیرخداباور؛ و از سوی دیگر، قول به درجات متفاوت تفسیر در تجارب دینی ذیل این دو بافت کلی، نوعی ساخت¬گرایی حداقلی ترسیم می¬کند و در حد فاصل ذات¬گرایی و ساخت¬گرایی حداکثری قرار می-گیرد. او معتقد است زمینهه دینی ـ فرهنگی بر تجربه تاثیر می¬گذارد اما به فردیت تجارب در سنن دینی مختلف منجر نمی¬شود؛ بلکه بر اساس دو طرح آموزه¬ای کاملا متفاوت، دو نوع تجربه متمایز وجود دارد. بخش دیگری از تاثیر زمینه بر تجربه نیز مربوط به تفاسیر بعد از تجربه است.
خلاصه ماشینی:
"تصدیق تجربة بیواسطه اسمارت، در بسیاری از آثار خود، هنگامی که از تجربة عرفانی سخن میگوید، به صراحت بر تمایز میان تجربه و تفسیر تأکید میکند و معتقد است که این تمایز، بنا به دلایلی، به لحاظ اکتشافی برای تبیین او اهمیت دارد.
دلیل دوم او برای لزوم ایجاد این تمایز، یعنی درجات متفاوت تفسیر، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا به شکلی بیان کنندة تحلیل خاص اسمارت دربارة نسبت تفسیر و تجربه است و به نوعی، او را از دیگران متمایز میکند.
بنابراین ملاحظه میشود که ایدة درجات انشعاب میتواند به تمایز میان تجربه و تفسیر کمک کند؛ به این نحو که تجربة بیواسطه را از طریق توصیفاتی که با مفاهیم عام و دارای درجه انشعاب پایین صورت گرفتهاند بهتر میتوان تشخیص داد؛ زیرا چنین توصیفی واقعا توصیف خود تجربه است؛ تفسیر آموزهای هیچ سنتی وارد آن نشده است و مفاهیمی که برای توصیف تجربه به کار گرفته میشوند، از خود تجربه ناشی میشوند.
در نتیجه، هیچ تمایز ذاتیای میان این دو تجربه وجود ندارد؛ بلکه تفاوت آنها صرفا در ناحیة تفسیر است؛ یعنی در ضمن مفاهیم و آموزههایی است که عارفان وابسته به هر سنت، برای توصیف تجربة خود به کار میبرند.
به طور کلی، میتوان دیدگاه اسمارت را به دو معنا ساختگرایی حداقلی دانست: 1) اسمارت، از این جهت که تجارب را به دلیل دو نوع طرح آموزهای یا بافت کلی متفاوت، به دو شکل کاملا متفاوت تقسیم میکند، نسبت به ساختگرایانی که این انواع را به تعداد ادیان و طرحهای آموزهای میدانند، ساختگرای حداقلی است."