خلاصه ماشینی:
"میگوید غیر از«روح حیوانی»که در عموم حیوانات هست،آدمی از جان دیگری برخوردار است و سپس بیان میدارد که همین جان آدمی نیز دارای مراتب مختلفی از نقص و کمال است که نهایت و مال آن،همان مرتبهء جان اولیای حق و«انسان کامل»(14)است: «غیر فهم و جان که در گاو و خر است آدمی را عقل و جانی دیگر است باز غیر عقل و جان آدمی هست جانی در نبی و در ولی (دفتر چهارم،بیت 409) مولانا معتقد است اختلاف انسانها در بدنها و جسمهای ایشان است،ولی از نظر روح و بعد روحانی- اگر چه اختلاف بین ارواح کاملان واصل و خامان ناقص را میپذیرد-به یک نحوه اتحاد و ارتباط باطنی و تکوینی و یا وحدت و یگانگی بین جانها قایل است، بویژه در مورد مؤمنان و موحدان بر این نکته تأکید میکند و از«وحدت جانها»دم میزند: «جان حیوانی ندارد اتحاد تو مجو این اتحاد از روح باد مؤمنان معدود لیک ایمان یکی جسمشان معدود لیکن جان یکی جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جانهای شیران خداست» (مثنوی،دفتر چهارم) ویژگیهای ارواح اولیاء حق در ورد ویژگیها و اوصاف و قدرتهای شگفت ارواح پاکان و پیامبران که«روحهای غیب گیر»و«ارواح غیب بین»میخواندشان چنین میگوید: «کاملان از دور نامت بشنوند تا به قعر تار و پودت در روند بلکه پیش از زادن تو سالها دیده باشندت تو را با حالها» (مثنوی،دفتر چهارم) و حتی کار را تا بدانجا میرساند که میگوید اولیاء از خود تو به تو آگاهترند: «آنچه صاحبدل بداند حال تو تو ز حال خود ندانی ای عمو!"