چکیده:
فلسفه مشاء، معرفت فلسفی است که در فرهنگ اسلامی تولید شده و بـر بنیـان پیونـد عقل و وحی و درک عقلی از هستی استوار گشته و نوع خاصی از نظام توجیهی از خلقت و هستی را ارائه میدهد. در چنین نظام دانشی و معرفتی، حیات دنیوی و زنـدگی سیاسـی نیز جزئی از خلقت دیده شده و نظمی خاص بـا هـدف و مفـاهیم خـاص بـر آن حـاکم میگردد. نبوت و ریاست فاضله آن در مدینه فاضله از مفاهیم اساسی چنین نظـام معرفتـی بوده و سعادت حقیقی غایتی است که بـرای انسـان در چنـین نظمـی و نظـامی تعریـف میشود.
خلاصه ماشینی:
فلسفه مشاء و بازتاب های سیاسی – اجتماعی آن تاریخ دریافت : ٩٩/٤/٣١ تاریخ تأیید: ٩٩/٥/٢٥ مرتضی یوسفیراد / فلسفه مشاء، معرفت فلسفی است که در فرهنگ اسلامی تولید شده و بـر بنیـان پیونـد عقل و وحی و درک عقلی از هستی استوار گشته و نوع خاصی از نظام توجیهی از خلقت و هستی را ارائه میدهد.
١ فلاسفه مشاء همچون خواجه نصیرالدین طوسی از فلسـفه بـه حکمت تعبیر آورده و آن را تصور و تصدیق حقایق تمام موجودات میداند٢ و آن را چنـین 3 تعریف می کند: «حکمت آن است که معرفت هر چه سمت وجود دارد، حاصل شود».
غایت حکمت نظری هدف و غایت حکمت نظری، تحصیل باور یقینی به احوال موجوداتی است که متعلـق عمل انسان نمی باشند؛ مثل علم توحید یا هیأت عقل نظری انسان به هر میزانـی کـه بـه معارف و حقایق عالم بالا دست یابد، به همان میزان به شکوفایی بیشتری رسیده تا آنکـه 34 به تعبیر خواجه نصیر الدین طوسی، انسان تام مطلق گردد.
ب : فلسفه سیاسی و نقش آن در زندگی سیاسی فیلسوف در تأملات خود از حیات سیاسی در صدد است که به تشـکیل مدینـه فاضـله برآید تا بتواند در ظرف و بستر آن ، کمالات و سعادات را معرفی و زمینه های تخلـق افـراد جامعه سیاسی به فضایل تا حد کمال و سعادت حقیقی را فراهم آورد و این ، همان فلسـفه 35 مدنی یا فلسفه سیاسی است که فارابی در «التنبیه علی سبیل السعادة » از آن یاد میکند و خواجه نصیر الدین طوسی نیز آن را به عنوان حکمت مدنی طرح میکند.