چکیده:
بررسی چگونگی و میزان ارتباط برنامههای درسی و فعالینهای آموزشی دوره متوسطه با
شرایط, مشخصات و نیازمندیهای بازار کار و فرصتهای جاری اشتغال و زمینههای شغلی
نو، یکی از نگرانیهای اساسی برنامه ریزان آموزشی و درسی در هر جامعه است. از سویی
هم در نبیین علل مسئله بیکاری جوانان نه تنها بایستی به تاثیر مسائل و نارساییهای
اقنصادی, اجتماعی, فرهنگی و جمعیتی پرداخت بلکه لازم است علل و زمینههای
آموزشی موثر بر تعمیق این چالش جدی نیز عمبقّا مورد کنکاش و پژوهش قرار گیرد. در
این زمینه و از جمله عوامل درون سیستمی مهم نظام آموزشی که در افزایش یا کاهش
مسله بیکاری دانش آموخنگان متوسطه تاثیری بسزا دارد. بحث میزان تناسب برنامههای
درسی دوره مذکور با نیازهاتی بازاز کازه"نحوه تعامل موسسات آموزشی با نهادها و
پنگاههای اقتصادی و فراهم ساختن بسترمناسب برای همکاریهای دوجانبه میان آنها و
همچنین لحاظ نمودن نیاز مهارتی کارفرمایان و صاحبان مشاغل در طراحی دوره های
آموزشی است. یکی از مسائل موجوّد در این زمینه عدم تناسب تواناییها و مهارتهای
جوانان فارخالتحصیل ذبیرسنان "با «مدیران موسسات, بنگاهها و نهادهای اداری,
اقتصادی» صنعتی و حدماتی است. به عنوان یک فرا تحلیل در این مفاله سعی میشود تا
ضمن بررسی وضعیت نظام آموزشی متوسطه کشور و توجه به تجارب و سوابق سایر
جوامع؛ چالشهای موجود درآموزش متوسطه کشور مورد تامل مجدد قرا رگیرد. نتایج این
تحلیل نشان میدهد که جهت تربیت دانش آموخنگان توانمند و دارای مهارتهای اساسی و
نسهیل انتقال آنان از مدرسه به بازار کار ضروری است تا در سازوکارهای برنامهریزی
آموزش متوسطه» آموزش فنی و حرفه ای برنامه انتقال از مذدرسه. مهارتهای
اساسی, بازار کار, اشتغال دانش آموختگان