چکیده:
حکما برای اثبات اشتراک معنوی وجود و ابطال مشترک لفظی بودن آن به گونه ای استدلال کرده اند که می توان سه دلیل ذیل را اهم و اخص آن دلایل دانست. این سه دلیل عبارت اند از:
1. مقسم واقع شدن و قابل قسمت بودن وجود به واجب و ممکن و جوهر و عرض؛
2. تردید ذهن و تردد گمان، در خصوصیات ماهیات اشیا، با بقای جزم و یقین به مطلق وجود؛
3. واحدبودن نقیض وجود، یعنی عدم.
این در حالی است که، از میان حکمای معاصر، منوچهر بزرگمهر در مقاله ای که از ایشان، با نام «اشتراک لفظی وجود»، چاپ شده است، دلایل مزبور را ارزیابی و نقد می کند و آن گاه مدعی مشترک لفظی بودن وجود و نفی اشتراک معنوی آن شده است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است همه نقدهای بزرگمهر را عینا نقل و سپس آن ها را جزء به جزء بررسی و نقد کند و همچنین، با ابتنای بر اصول و مبانی صدرایی به ایضاح نقاط ضعف نقدهای وی بپردازد و یک به یک آن ها را باطل و طرد کند و جوانب صحت و دقت منطوی در بطن دلایل سه گانه مورد نظر را ظاهر سازد و برخلاف رای و نظر وی، اشتراک معنوی وجود را نتیجه بگیرد.
The proof of the existence of spiritual sharing and mutual funds Hkma deny its literal، have argued that the reasons can be particularly important and Three reasons are as follows:
1. despite being part of the divider and Necessary and possible.
2. Doubt in the minds and the properties of objects entities Dogma and with absolute certainty.
3. despite the lack of a single mixed.
However، among the contemporary wisdom، the late master، Mr. Manouchehr Bozorgmehr، in an article that I share with no verbal، the printing and has been publishing، The reasons for the criticism and rejection And then there claiming to be a literal and its negation are spiritual sharing. But the writer of this article has tried to review and analyze data on their critics and to criticize a member of a spiritual existence، Remains constant and persists. Based on the principles Sadraean rejected the criticism that a void and shall And the reasons for the desired triplet Pros and accuracy reveal In the last Contrary to vote and comment Bozorgmehr I therefore Subscription spiritual.
خلاصه ماشینی:
"ﻟﺬا در ﻣﻘﺎم ﺗﻔﺼﻴﻞ اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻞ ﮔﻮﻳﻴﻢ، ﻫﻤﺎنﻃـﻮر ﻛﻪ از اﺑﺘﺪای ﻧﻮﺷﺘﺎرﻣﺎن ﺗﺎ ﺑﻪ اﻳﻦﺟﺎ ﻣﺮﺗﺐ ﺗﺬﻛﺮ دادﻳﻢ و ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻛﺮدﻳﻢ ﻛـﻪ، ﻣﻔﻬـﻮم و ﻣﻌﻨـﺎی وﺟﻮد ﻣﺸﺘﺮک ﻣﻌﻨﻮی اﺳﺖ و در ﺟﻤﻴﻊ ﻣﺼﺎدﻳﻖ و اﻓﺮاد وﺟﻮدی و اﻗﺴـﺎم و اﻧـﻮاع ﻣـﺎﻫﻮی ﺧﻮﻳﺶ اﻣﺮی واﺣﺪ و ﻓﺎرد اﺳﺖ و از ﺳﻨﺦ ﺧﻮد ﺛﺎﻧﻲ و ﺗﺎﻟﻲ ﻧﺪارد ﺗﺎ ﻗﺎدح و ﻃﺎرد وﺣﺪت و ﺑﺴﺎﻃﺖ آن ﺑﺎﺷﺪ، و آنﭼﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻔﺎوت اﻳﻦ ﻣﻮﺟﻮد از آن ﻣﻮﺟـﻮد ﻣـﻲﺷـﻮد ﻳـﺎ ﺑـﻪ ﻟﺤـﺎظ ﺗﺸﻜﻴﻚ ﻧﻮری وﺟﻮدی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻣﻘﺘﻀﺎی اﺻﺎﻟﺖ وﺟﻮد و ﺗﺸﻜﻴﻚ ﺧﺎﺻﻲ، و ﺑﻠﻜـﻪ اﺧﺺ اﻟﺨﻮاﺻﻲ، ﻫﻤﻪ از ﻣﺮاﺗﺐ و ﻣﻨﺎزل وﺟﻮد اﺳـﺖ و ﺗﻌﻴﻨـﺎت و ﻛﺜـﺮات وﺟـﻮدی ﻧـﺎﻓﻲ وﺣﺪت ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ و ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ آن ﻧﺸﺪه اﺳﺖ و ﻳﺎ اﻳﻦﻛﻪ ﺗﻔﺎوت ﻣﻮﺟﻮدات ﺑـﻪ ﻟﺤـﺎظ ﺗﺸـﻜﻴﻚ ﻋﺮﺿﻲ ﻇﻠﻤﺎﻧﻲ ﻣﺎﻫﻮی ﺑﻮده و ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺣﺪ و ﻗﺼﻮر آنﻫﺎ از ﻳﻚدﻳﮕﺮ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ و ﻣﺘﻐـﺎﻳﺮ ﺷـﺪه اﺳﺖ، وﻟﻲ آنﭼﻪ در اﻳﻦﺟﺎ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ اﺳﺎﺳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ وﺟﻮد، در ﺟﻤﻴﻊ ﻣﺼﺎدﻳﻖ ﺗﺸﻜﻴﻜﻲ وﺟﻮدی در ﺳﻠﺴـﻠﺔ ﻃـﻮﻟﻲ و در ﻫﻤـﺔ اﻧـﻮاع ﻣـﺎﻫﻮی در ﺳﻠﺴـﻠﺔ ﻋﺮﺿـﻲ، دارای ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﻳﮕﺎﻧﻪ و ﻳﻚﺳﺎن اﺳﺖ، و ﻟﺬا ﺗﺸﻜﻴﻚ وﺟﻮدی و ﺗﻔﺎوت ﻣﺎﻫﻮی ﺑﺎﻋﺚ اﺿﻤﺤﻼل و اﻧﺤﻼل وﺣﺪت ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ و ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ آن ﻧﻤﻲﺷﻮد، زﻳـﺮا وﺟـﻮد در ﻫﺮﻳـﻚ از اﻳـﻦ ﻣـﻮارد، ﺑـﺎ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﻗﻴﺪی و ﺗﻘﻴﻴﺪ ﻣﺨﺼﺼﻲ و ﺗﺤﺪﻳﺪ ﺣﺪی، ﻣﻘﻴـﺪ و ﻣﺤـﺪود ﺷـﺪه و در ﺟﻤﻴـﻊ آن ﻣﺼﺎدﻳﻖ و اﻓﺮاد وﺟﻮدی ﺧﻮﻳﺶ و اﻗﺴﺎم و اﻧﻮاع ﻣﺎﻫﻮی ﺧﻮد، ﺳﺎری و ﺟﺎری اﺳﺖ، ﻳﻌﻨـﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺳﺮاﻳﺖ و ﺷﻤﻮل اﻣﺮ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﻣﻘﻴﺪ، زﻳـﺮا ﺑـﺮ ﻃﺒـﻖ ﻗﻮاﻋـﺪ ﻣـﺬﻛﻮر در ﺑـﺎب اﻣﻜـﺎن اﻷﺷﺮف ﻓﺎﻷﺷﺮف و اﻷﺧﺲ ﻓﺎﻷﺧﺲ، اﮔﺮ اﻣﺮ ﻣﻄﻠﻘﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ، آنﮔـﺎه اﻣـﺮ ﻣﻘﻴـﺪی ﻧﻴﺴـﺖ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ، اﮔﺮ اﻣﺮ ﻣﻘﻴﺪی ﺑﺎﺷﺪ، وﺟﻮد آن ﻓﺮع ﺑﺮ ﺣﻀﻮر و وﺟﻮد اﻣﺮ ﻣﻄﻠـﻖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد."