چکیده:
محمدعلی حزین لاهیجی، عالم جامع الاطراف و شاعر توانای سده ی دوازدهم ایران طی سال های 1146 تا 1180 در هند به سر برد. او که حدود چهل و سه سال از زندگی خود را در ایران سپری کرد، در نوشته ای ارزشمند و البته فاقد نام به وسیله ی خودش، به شرح رویدادهای زندگی، سفرها، مطالعات و معرفی اساتید خود پرداخته است. این اثر که به وسیله ی دیگران، تذکره ی الاحوال، سفرنامه ی حزین، سوانح عمری و... نامیده شده است، منبع کم نظیری در باره ی تاریخ اواخر دوره ی صفویه و مقارن حمله ی افاغنه به اصفهان است؛ اما در باره ی بخش دوم زندگی حزین که در هند سپری شد، به جز برخی سخنان تکراری تذکره های فارسی، منبع قابل اعتنایی وجود ندارد. در این میان نامه های وی منبع قابل اعتماد و دست اولی برای پیگیری زندگی وی در هند هستند. نامه های فراوانی تحت عنوان « رقعات حزین» در کتابخانه های مختلف هند به جای مانده است. اگرچه موضوع بسیاری از این نامه ها، احوال شخصی حزین است؛ اما برخی نیز در بردارنده ی نکات مهم تاریخی، سیاسی و ادبی هستند. این مقاله به مرور چند نامه ی مهم از حزین اهتمام دارد.
Muhammad Ali Hazin Lahiji was an outstanding scholar and a great poet in Iran in the 12th century AH. He was living in India during 1146 - 1180 AH. He lived in Iran for 43 years while he compiled an autobiography in which he paid attention to the political events of his age and also introduced his masters and his studies. Hazin did not entitle his book and others called it: “Tazkirat ul-Ahwal”، “Tarikh va Safarname-ye Hazin” and “Sawaneh-e Umri”. “Tazkirat ul-Ahwal” is a very useful source about Hazin'' life in Iran and the history of Iran during the last years of the Safavids; however، there is no considerable source of Hazin''s life in India but some repetitious information in Persian ‘tazkaras’. Therefore، Hazin''s Ruqa''at (Letters) can be the best source for introducing his life in India. Some of his letters are just descriptions of his personal activities while others contain a large amount of political، historical، and literary information. The present research intends to review some of Hazin''s important letters.
خلاصه ماشینی:
ظاهرا اين ايرادات به وسيله ي مير شمس الدين فقير(١١١٥-١١٨٣) به رؤيت حزين رسيده و آرزو مستقيما وارد سـئوال از حزين نشده بود؛ زيرا در آغاز نسخه ي خطي اين نامه ، موجود در کتابخانـه ي مولانـا آزاد دانشگاه عليگر آمده است : مکتوبي که شيخ اجل شيخ محمدعلي حزين در جواب مکتـوب ميرشمس الدين فقير که از مستعدان هندوستان و به فضيلت و استعداد خود به غايت نـازان بود، نوشته .
(حزين لاهيجي ، ٤٦ (٣)farsiya:برگ ١ الـف ) البتـه در آغـاز نسـخه ي خطـي ديگري که از اين نامه در آرشيو ملي هند وجود دارد آمده است :در جواب مراسله ي سراج الدين علي خان آرزو مشتمل بر حل بعضي ابيات حکيم خاقاني .
بنـا بـه گفته ي وي، از حزين وصيت نامه اي در دست است که آن رادر هفتـاد سـالگي يعنـي در سال ١١٧٣ هجري نوشته و از نظر او، اين آخرين وصيت نامـه ي حـزين نبـود.
"(آزاد بلگرمي ، ١٨٧١: ١٩٤) ويا :" گويند هـزار روپيـه در ماه خرج خانقاهش تقرر يافته "(قانع تتوي ، ١٩٥٧: ١٦٩) کم بودند تذکره نويسـاني کـه بـه کرامت نفس حزين پي برده باشند، مانند نويسـنده ي سـفينه ي خوشـگو: "از هـيچ کـس چيزي قبول نمي فرمايد" (خوشگو، بي تا: ٢٩١) در اين ميان ، بيان صريح حزين ،گوياي وضع نابسامان مالي او در هند است : "اين قـدر نگارش حقيقت احوال ، از آن شد که در مدت زندگاني به توفيق و امدادالهي اگر از قسـمت مقدر پنج فلس مي يافتم ، يک دو فلس از خود باز گرفته به کسي مي رسانيدم و فکر آينـده نداشتم .
"(حزين لاهيجي ، ٢٤ (٢)Munir Alam,Box:٧٢ب ) نامه ي ديگري که نشان دهنده ي وضع مالي حزين در هند است ، مکتوبي است کـه او به يکي از دوستان خود به نام "حاجي غلامحسين "نوشته است .