خلاصه ماشینی:
"در عین حال نظام مدنی به ویژه در سطح مدنی ـ ملی دارای اجزای متنوعی همچون دولت، حکومت، حاکمیت و نیز عناصر گوناگونی مانند اقتصاد سیاسی، سیاست اقتصادی (و حتی نظام اقتصادی)، فرهنگ سیاسی، سیاست فرهنگی (حتی نظام فرهنگی) است که هر کدام از اینها، موضوع مطالعه علمی سیاسی بود.
اما برای شکل دادن به هویت و همبستگی ملی در جمهوری اسلامی ایران لازم است یک فرهنگ سیاسی همگون و فلسفه سیاسی روشنی در سطح نخبگان و تودهها جریان داشته باشد.
اما گرایشهای فکری سنت گرا، بنیادگرا و متجدد نتوانسته و نمیتوانند هویت ملی ما را شکل داده و سپس وفاق اجتماعی و توسعه را بر قرار کنند و به جای هویت و همبستگی، بحران هویت و تفرقه و پاره پارهشدن جامعه و در نتیجه تضعیف دولت و بحران مشروعیت و مشارکت را به وجود میآورند، ولی گرایش نوگرا و اصیل دینی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میتواند صلح و آشتی، گفت و گو و مذاکره، تحمل و مدارا و وحدت و همکاری را با اجماع نخبگان در سراسر جامعه بر قرار سازند و زمینه توسعه همه جانبه و متوازن را فراهم کنند.
در ادامه مقاله، نویسنده ضمن بررسی انواع مالکیت اراضی، فعالیتهای بازرگانی و روابط بازاریان و دولت در تاریخ معاصر ایران، به موانع اصلی رشد سرمایه داری نیرومند در ایران اشاره میکند و از جمله، کنترل اقتصاد توسط دولت و در نتیجه، وابستگی بورژوازی به دولت و نفوذ سرمایه خارجی را به مثابه مهمترین این موانع به تفصیل شرح میدهد و در نهایت، سیاستهای اقتصادی محمد رضا پهلوی را به عنوان عاملی مهم در سقوط حکومت پادشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی مطرح مینماید."