چکیده:
کشور ایران در دهه های اخیر تحولات چشمگیری در زمینه تغییرات جمعیت تجربه نموده است. افزایش نرخ رشد جمعیت به 9/ 3 درصد در دهه 1355ـ1365 و کاهش رشد جمعیت به 29/ 1 درصد در دوره 1385ـ1390 به خوبی این مهم را نشان می دهد. تغییرات باروری مهم ترین عامل تبیین کننده تغییرات رشد جمعیت بوده است. با توجه به تفاوت های استانی باروری در ایران و نقش تعیین کننده تغییرات استانی در روند آتی باروری، بررسی ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی منطقه ای در تبیین باروری ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی این مقاله بررسی نقش ویژگی های استانی در تبیین باروری است. به منظور نیل به هدف این مقاله، روش تحلیل چندسطحی به کار گرفته شده است. داده های مورد استفاده برگرفته از داده های خام 2 درصد سرشماری 1385 است که در دو سطح فردی و استانی طبقه بندی شده اند. میانگین استانی تعداد فرزندان زنده به دنیاآمده و میانگین سنی زنان در معرض باروری به عنوان متغیرهای پیش بین سطح 2 و متغیرهای اشتغال، تحصیلات، سن و ساختار خانواده به عنوان متغیرهای پیش بین سطح 1 مدل سازی شده اند. نتایج مبین این است که ویژگی های سطح استانی، تأثیرات ثابت و تصادفی معناداری را در ضرایب رگرسیونی سطح فردی در تبیین باروری دارد، به گونه ای که میانگین میزان باروری زنان از باروری استان و میانگین سن زنان در معرض باروری تأثیرپذیرند. همچنین نتایج گویای این مهم است که میزان تأثیر متغیر تحصیلات زنان بر باروری در استان هایی که میانگین کل تعداد فرزندان زنده به دنیاآمده در سطح بالاتری قرار دارد به مراتب پایین تر است.
خلاصه ماشینی:
"ازاین رو، با تکیه بر اهداف مطالعه حاضر، سؤال اساسی این است که آیا الگوهای متفاوتی استانی از نظر مؤلفه های جمعیتی قابل شناسایی است؟ مهم ترین تعیین کننده های باروری در سطح فردی چیست؟ ویژگی های استانی اعم از ویژگی های اجتماعی و جمعیتی (میزان شهرنشینی، سهم زنان سنین 25ـ29 ساله ازدواج کرده از کل زنان در معرض باروری، ساختار سنی و...
هیرشمن در این مطالعه از متغیرهای اشتغال همسر، تحصیلات مادر و مهاجرت به عنوان متغیرهای سطح فردی و متغیرهای موقعیت زنان (درصد زنان 15ـ34 ساله شاغل در بخش های غیرکشاورزی و درصد زنان 15ـ34 ساله با تحصیلات راهنمایی)، وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی کودکان (درصد کودکان 10ـ14 ساله غیرشاغل، درصد کودکان محصل در سنین 7ـ15 ساله)، میزان مرگ و میر نوزادان و درصد زنان ازدواج نکرده سنین 15ـ24 ساله به عنوان متغیرهای سطح دوم (منطقه) برای مدل سازی متغیر باروری (تعداد فرزندان به دنیاآمده) استفاده نموده است.
نتایج حاکی از این بود که میزان درآمد سرانه کشورها و برنامه های تنظیم خانواده، علاوه بر تأثیر بر میانگین تعداد فرزندان زنده به دنیاآمده، نقش تعیین کننده ای در رابطه بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان و تعداد فرزندان به دنیاآمده ایفا کرده است (انتوسیل و میسون، 1985).
مقدار شاخص انحراف در مدل شرطی که به واسطه متغیرهای پیش بین وضعیت اشتغال، میزان تحصیلات، سن و ساختار خانواده در سطح اول و متغیرهای میانگین سنی زنان در معرض باروری و میانگین تعداد فرزندان زنده به دنیاآمده استان در سطح دوم مدل سازی شده اند، برابر با 9/ 864156 است که در مقایسه با مقدار متناظر در مدل غیرشرطی (1044146) در سطح پایین تری قرار دارد."