چکیده:
اثبات واجب الوجود و مبدأ جهان مهمترین مسئله الهیات بالمعنی الاخص است. ابنسینا از اندیشهورانی است که در کتابهای مختلف خود چند برهان فلسفی بر وجود خدای متعال اقامه کرده است. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی قصد کنار هم گذاردن این براهین و مرور آنها را دارد. این مرور برای پژوهشگران حوزه خداشناسی خالی از فایده نیست. رهاورد این پژوهش، که با مراجعه به متون سینوی صورت گرفته، دستیابی به چهار دلیل بر وجود خدا است که عبارتند از: برهان صدیقین، برهان امکان و وجوب، برهان حرکت و برهان وسط و طرف. در میان این چهار دلیل، برهان صدیقین ابنسینا برتر از سایر براهین او است.
خلاصه ماشینی:
"ابن سینا این برهان را نیز با گزاره بدیهی «واقعیتی هست» آغاز کرده، می گوید: این وجود خارجی می تواند به یکی از این دو حال باشد: یا واجب است (که این همان نتیجه مطلوب ماست) و یا ممکن، و چنانچه ممکن باشد، به ناچار به دلیل بطلان دور و تسلسل باید به واجب منتهی شود (ر.
اکنون، با عنایت به اینکه علت هستی بخش همواره همراه معلول خویش است و به اصطلاح، این دو اجتماع در وجود دارند، محال است زنجیره نامتناهی علل هستی بخش موجود باشد، درحالی که همگی آنها در عین علت بودن برای حلقه بعدی، خود معلول حلقه پیش از خود هستند و در میان آنها علتی که معلول علتی دیگر نیست وجود ندارد؛ زیرا در این صورت، مجموعه نامتناهی علل همگی وسط خواهند بود، درحالی که در سیر صعودی طرف ندارند، ولی چنان که گذشت، دو مفهوم طرف و وسط نسبی و اضافی اند و وسط بودن بدون وجود طرف، اساسا بی معنا خواهد بود: «فلیس یجوز إذن أن تکون جملة علل موجودة و لیس فیها علة غیر معلولة، و علة أولی، فإن جمیع غیر المتناهی یکون واسطة بلا طرف و هذا محال» (همان، ص 343ـ344)."