خلاصه ماشینی:
"شیخ در آن جا که در صدد تبیین وجه تمایز و فارق بین پیامبر و امام است، برای پیامبر (که صرفا مقام نبوت را حائز میباشد)، مقام امامت و رهبری شرعی را قائل میشود؛ بدین معنا که اقوال و افعال او برای سایرین حجت بوده و عمل به آنها در محضر خداوند، آنان را معذور میدارد و آن را به امام جماعتی تشبیه میسازد که نماز گزاران در رکوع و سجود به وی اقتدا میکنند؛ البته شیخ یکی از مفاهیم امامت (در لغت) را همین مورد میداند؛ اما آنچه که در دیدگاه او از نظر اسلام، تحت عنوان امامت مطرح است، از زاویه دیگری بدان نظر میشود و آن، این که امام در این منظر، مسؤولیت تدبیر امور سیاسی ـ اجتماعی مردم، تنبیه و مجازات جنایتکاران، جنگ با دشمنان مردم، گماردن و منصوب کردن امیران و کارگزاران نظام سیاسی در مناطق مختلف و نیز اجرای احکام الهی بر متخلفان را بر عهده دارد.
52 با نگاهی تازه به مباحث ضرورت حکومت و سلطنت که شیخ طوسی بیان کرده و این که امامی لازم است تا به تدبیر امور بپردازد و وظایف چندی در راستای سیاستگذاری و رشد فکری - سیاسی جامعه و سالم سازی اقتصاد آن به عهده گیرد، مشخص میشود که چنین نیاز هایی در عصر غیبت هم احساس میگردد؛ بنابراین اگر چه شیعیان از نعمت وجود امام معصوم برخوردارند، اما همین که امام در پشت پرده غیبت قرار داشته و از انظار عموم نهان است و نمیتواند به طور مستقیم به قضاوت و اجرای حدود و یا افتا و تبیین احکام بپردازد، فقها را از چنین امکانی برخوردار میکند؛ بنابراین گستردگی اختیارات فقهای شیعه در عصر غیبت نتیجه طبیعی موارد مذکور است و صرفا موارد خاصی مثل جهاد ابتدایی منحصرا در حوزه اختیارات امام معصوم باقی میماند."