خلاصه ماشینی:
"اما این کار چگونه ممکن است؟ مسلمانان چه باید بکنند تا مسؤولیت اخلاقیشان را انجام داده باشند و نژاد بشر را از یک(ص 154) فاجعه قریب الوقوع نجات دهند؟ چه شرایط و خصوصیاتی جامعه اسلامی دارد که از غرب جلو میافتد؟ قطب این نظر را که رهبری مسلمانان باید خودش را از طریق پیشرفت در تولید مادی یا تکنولوژی نشان دهد، نادیده میگیرد، چون ادعایش این است که «نبوغ و مهارت غربی پیشرفت چشمگیری در این حوزه کرده که دست کم چند قرن طول میکشد تا [مسلمانان ] از آن جلو بیفتند!» به جای آن مسلمانان میتوانند با ارائه یک «جهان بینی» و یک «راه و روش» به بشر، که در عین بهره مندی از پیشرفت مادیبه دست آمده، نیازهای اخلاقی و معنوی شان را همه بر آورده میکند، آنان را رهبری کنند.
اما بن نبی روشنفکران عرب را متهم میکند که به جای کارکردن روی وظیفه ایجاد آن شرایط داخلی که تسریع کننده تجدید حیات فرهنگی و منتهی شونده به ترقی اجتماعی واقعی است، مشغول جنگ لفظی علیه استعمار بوده و خارجیان را برای عقب ماندگی اعراب ملامت و سرزنش و قدرتهای استعماری را به علت مقاصد بد و نامیمون نشان در منطقه، محکوم میکنند؛ به علاوه، اعراب از زمانی که با دعوت الافغانی بیدار شدند، به طور بی هدف حیرت زده ماندهاند و نتوانستند یک طرح و برنامه تنظیم شده خوبی که بتواند تلاشهای آنان را هدایت کند، توسعه دهند، یاطرح و پروژهای تمدنی با اهداف به خوبی تعیین شده را آغاز کنند؛ در نتیجه، در طول بیش از یک قرن، اعراب و مسلمانان هیچ گونه پیشرفتی نداشتهاند، در حالی که ژاپنیها از همان دهه اول قرن بیستم به صورت رقبای قدرتهای غربی در آمدهاند، با وجود آن که تلاشهای مسلمانان برای نوسازی تاریخش چند دهه جلوتر از نوسازی ژاپنیها بوده است."