چکیده:
از مسائل مهم درباره احزاب سیاسی در ایران، نهادینه نشدن آنهاست. علیرغم
فضای باز سیاسی در برخی مقاطع زمانی، تا کنون حزبی تعریف شده و دارای
ساختار و کارویژههای حزبی در ایران شکل نگرفته است.
مقاله حاضر با تبیین کارویژههای حزب و تطبیق آنها بر حزب توده در قبل و بعد
از انقلاب اسلامی و حزب اراده ملی، عملکرد این دو حزب و علل ناکارآمدی
آنها را مورد بررسی قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"این عمل ممکن است به دو صورت صورت پذیرد: یکی، تأیید تصمیمات دولت که معمولا در سیستم تکحزبی اعمال میشود و دیگری، نفی و نقد این تصمیمات که در نظامهای چند حزبی و از طرف احزاب خارج از هیأت حاکمه انجام میشود؛ 5 - تجمیع و انعکاس مطالبات مشروع و قانونی مردم به نظام: نظامهای سیاسی با انبوهی از تقاضای، بعضا متعارض مردم روبهرو هستند که پاسخگویی به همه آنها عملا غیرممکن است؛ از اینرو نقش احزاب سیاسی در تجمیع خواستهها و علایق پراکنده بسیار مؤثر است؛ 6 - نظارت بر قدرت سیاسی و کنترل آن: احزاب خارج از هیأت حاکمه بهعنوان دولت در سایه عمل میکنند و برای تمهید زمینههای پیروزی در انتخابات آینده، عملکرد دولت را زیر ذرهبین نظارت قرار میدهند؛ 7 - ایجاد محیطی مسالمتآمیز جهت حل و فصل اختلافات: احزاب به علت عمل کردن در چارچوب قانون، زمینه رقابت سالم و آرامی را برای کسب قدرت فراهم میآورند؛ 8 - آموزش سیاسی: از آنجا که توده مردم در قبال فعالیتهای حکومت بیاحساس و بیاعتنا هستند، لازم است تا آنها را از این بیتفاوتی درآورد و به صحنههای سیاسی کشاند، که احزاب در این راستا نقش مؤثری ایفا میکنند.
رهبران حزب توده به لایحههای مختلف اجتماعی کشور در حوزه فرهنگ ملی، مذهبی، آداب و سنن و حتی تاریخ واقعی ایران وقعی نمینهادند، چون اساس حزب بر افکاری نهاده شده بود که با این مقولات بیگانه بود؛ آنچه در برنامه آموزش رهبری حزب قرار داشت، مارکسیسم ـ استالینیسم یعنی فرهنگ فراملی بود که مسکو برای همه کشورها تجویز میکرد؛ البته آموزش صنفی ـ سیاسی حزب خصوصا به کارگران ارائه میشد، ولی این تعلیمات وقتی ارزش واقعی خود را پیدا میکرد که با آموزشهای جنبی از قبیل درگیری با مخالفان و خرابکاری در سرمایههای ملی و چماقکشی همراه نبود."