چکیده:
اندیشمندان مسلمان در مواجهه با اخلاق و سیاست به دو گونه عمل کردهاند. برخی چون
فارابی با رویکرد سیاسی به ضرورت اخلاق رسیدهاند و برخی چون مسکویه و نراقی از
مجرای اخلاق نظریات سیاسی خود را مطرح ساختهاند. مهمترین سؤال فرا روی دسته دوم
آن است که آیا سیاست و حکومت چیزی جز ایجاد فضیلت و تقوا و تهذیب شهروندان و
شهریاران است؟ ملااحمد نراقی میکوشد تا بر اساس نظریه «اخلاق فلسفی ـ شرعی» اصول و
قواعد رفتاری جامعه سیاسی خود را تبیین نماید. از نظر او جامعه سیاسی مجموعه
شهروندان فاضل و شهریاران عادلی است که با رعایت حقوق و وظایف متقابل، جامعه مطلوب
و نظام سیاسی عادلانه را به وجود میآورند.
خلاصه ماشینی:
"برای روشن شدن جایگاه سیاست در نزد وی، باید این پرسشها را پاسخ گفت که آیا به نظر او سیاست ،سازمان دادن به جامعه و حکومت و اداره مردم در آن زمان و تعلیم و تربیت اخلاقی، ایجاد تقوا و فضیلت سیاسی شهریاران و شهروندان است؟ به راستی هدف نراقی از بستر سازی عقلی برای اخلاق فردی و اجتماعی چیست؟ او از نگارش معراج السعادة و اهدای آن به «شاه قاجار» و «کافه انام» چه اهدافی را تعقیب میکند؟ و همچنین فتوای او در ضرورت واگذاری ولایت عامه به فقیهان در آن شرایط با چه انگیزهای صادر شده است؟ از جمله پاسخهایی که به این سؤالها داده شده، آن است که بر مبنای رویکردهای اخلاقی و عرفانی نراقی نمیتوان «اندیشه سیاسی» را بنا نهاد، زیرا مبنای احکام اخلاقی و عرفانی بر ناپایداری دنیا و سرای طبیعت است و دنیا بتخانه سه شهوت بطن، فرج و دوستی فرزند است که همه حجابند و احکام اخلاقی جز به مذمت این دنیای فانی و امر به زهد و عزلت و فرار از آن، نمیپردازد؛ در حالی که بنای اندیشه سیاسی بر «بقا» و ثبات دنیاست؛ بنابراین دو حوزه اخلاق و سیاست با هم سازگار نیستند و پی ریزی سیاست «بقا ـ محور» بر اخلاق «فنا ـ محور» امکانپذیر نیست و آنچه نراقی و امثال او در باب سیاست و زندگی سیاسی بیان داشتهاند، صرفا آرای پراکندهای است و نمیتواند اساس اندیشه سیاسی قرار گیرد.
هستی اخلاق مدنی برداشتی که در مقدمه بدان اشاره رفت که بر مبنای بقا و فنای اخلاقی به امتناع اندیشه سیاسی در حوزه اخلاق نراقی میرسید، مبتنی بر درک نادرستی از اندیشه اخلاقی اوست و گویا پیش فرض این تلقی آن است که نراقی حوزه اخلاق را تنها در صفای باطن و زهد و مذمت دنیا ـ بر مبنای تلقی مشهور ـ تفسیر میکند؛ در حالی که آثار ایشان به ویژه معراج السعاده سخن از سیاست و عدالت پادشاه، عدم مغایرت حکومت و ریاست با زهد،(2) همسویی قدرت و مکنت با عرفان و فضیلت،(3) مقوله اهتمام به امور مسلمانان،(4) قیام به امر به معروف و نهی از منکر،(5) عاقبت فساد و اصلاح جامعه،(6) اصول مملکت داری،(7) فواید انس و وحدت اجتماعی(8) و..."