چکیده:
این مقاله به بررسی اجمالی دیدگاههای قطب الدین شیرازی در
مورد انسان مدنی و ضرورت سیاست میپردازد. در اندیشه فلسفی وی
انسان دارای دو بعد شیطانی ـ الهی، مادی ـ معنوی و حیوانی ـ انسانی
است؛ بنابراین هر بعد بسته به نوع نیازهایش منشأ برای مدنی شدن
انسان میشود. در دستگاه فلسفی شیرازی، عالم هستی مبتنی بر اعتدال
و انتظام و وجود مراتب در اجزا و عناصر هستی است و اگر چه عالم
بالا و سماوی آن را تکوینا برخوردار است، اما عالم ارضی و عالم کون
و فساد باید تدریجا و با ایجاد نظم و انتظام به آن برسد و سیاست
عهدهدار چنین مقصودی است. اعتقاد فلسفی وی بر این است که
مصالح افراد جامعه با اعتدال قوای نفسانیشان حاصل میشود و چون
عالم هستی بر اعتدال قرار دارد؛ بنابراین وی در جهت تأمین مصالح
افراد و رسیدن به چنین اعتدالی از جهات مختلف به ضرورت سیاست
میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"31 در نتیجهگیری از مباحث گذشته میتوان گفت که به اعتقاد قطب الدین شیرازی، اگر چه سیاست به اعتبار ماهیتش تدبیر است، اما آن رابه اعتبار واقعیت و هستی بیرونی اش که در عالم سیاست وجود دارد و در پدیدههای سیاسی متجلی میشود نگریسته و آنچه از سیاست میبیند رسیدن به مقصد و مقصودی خاص است؛ بنابراین آن را به ملاحظه هدف و غایت تعریف کرده و با همین ملاحظه به ذکر انواع و مراتب آن پرداخته است؛ از این رو نزد وی سیاست نه در قدر مطلق بوده، بلکه آنچه از سیاست وجود دارد همیشه جهت دار بوده و دارای جهت مثبت در سیاست فاضله یا جهت منفی در سیاستهای غیرفاضله جاهله و فاسقه و ضاله میباشد و به همین جهت، ملاک طبقه بندی جوامع نزد وی به اعتبار نوع سیاستی است که آنها دارا هستند و انواع مختلف فاضله و ضروریه و جاهله و فاسقه و ضاله را به خود میگیرند."