چکیده:
اهمیت قانون اساسی و ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی، سبب
شکلگیری دیدگاههای متعددی در خصوص میزان اختیارات ولی فقیه و
قانون اساسی شده است. در این راستا: گروهی با تکیه بر مشروعیت الهی
ولایت فقیه، ولی فقیه را فوق قانون میدانند؛ برخی دیگر با فرض تعارض
اندیشه کلامی یا فقهی شیعه درباره ولایت فقیه با قانون اساسی، اولویت را
به قانون اساسی میدهند؛ گروه سوم، با نگاه جامعه شناختی به قانون
اساسی، معتقدند سیره و عملکرد پیامبر اسلام و تجربه ده سالهی اجرایی
امام خمینی(ره)، به خوبی نمایانگر عدم تعارض وظایف و اختیارات ولی
فقیه با قانون اساسی است.
خلاصه ماشینی:
"در این راستا: گروهی با تکیه بر مشروعیت الهی ولایت فقیه، ولی فقیه را فوق قانون میدانند؛ برخی دیگر با فرض تعارض اندیشه کلامی یا فقهی شیعه درباره ولایت فقیه با قانون اساسی، اولویت را به قانون اساسی میدهند؛ گروه سوم، با نگاه جامعه شناختی به قانون اساسی، معتقدند سیره و عملکرد پیامبر اسلام و تجربه ده سالهی اجرایی امام خمینی(ره)، به خوبی نمایانگر عدم تعارض وظایف و اختیارات ولی فقیه با قانون اساسی است.
تشکیلات حکومت جزئی از ولایت فقیه به شمار میآید، نه این که ولایت فقیه جزئی از نظام است؛16 به عبارت دیگر، اولا، سرچشمه مشروعیت حکومت اسلامی، نصب ولی فقیه به طور عام از جانب ائمه است و حکومت مشروعیت الهی دارد؛ ثانیا، در اسلام، اصالت وظیفه حاکم است و بر آن اساس، وظیفه بر هر امری هر چند قانون اساسی مقدم است؛ در نتیجه «در نظام ولایت فقیه، فوق قانون وجود دارد...
17 این گروه درباره قانون اساسی دچار سوء تفاهم شدهاند، چرا که از نظر آنها قانون اساسی که بشری است نمیتواند قیدی برای ولایت فقیه که سرچشمه الهی دارد باشد؛ برای مثال طبق اصل 111، وظیفه انتخاب یا معرفی رهبر جدید و نظارت بر حسن انجام اعمال و وظایف رهبری به عهده مجلس خبرگان است؛ اما از نظر این گروه، هیچ شخص و نهادی جز خداوند قادر برنظارت بر رهبری نیست.
اما، همان طور که پیشتر ذکر شد، مطلقه بودن هم حدی دارد و مشروعیت الهی حکومت و نصب عام فقیه از جانب ائمه منافاتی با داشتن قانون اساسی و لزوم رعایت آن ندارد؛ برای مثال پیامبر اسلام که منصوب بلاواسطه خداوند به حکومت بود، خود را ملزم به رعایت قانون بشری و امضا شده توسط خودش دانست."