چکیده:
نویسنده مقاله با بیان اینکه رابطه میان اسلام و غرب با تولد اسلام آغاز گردید و اشاره به آیات نخستین سورهء روم یاد آور شدهاند که مسلمانان-به رغم ارتباطات کند آن زمان-با نگراانی حوادث و جریانهای جهان را دنبال میکردند.سپس جنگهای صلیبی را که با تحریک کلیسا آغاز گردید مورد تحلیل قرار داده و آن را بیانگر عمق کینه و نفرت و تعصب اروپاییان دانستهاند و آن را نشانهء هراس و بیم زاید الوصف غرب از گسترش تمدن اسلام برشمردهاند. نویسنده آنگاه متذکر شدهاند که ورود اسلام به اندلس در سال 95-92 هـ. ق سر آغاز تابش خورشید اسلام نه تنها در اندلس که در تمام اروپا بود و به مدت هشت قرن(تا سقوط گرانادا در سال 1492 م)و آغاز رنسانس اروپا، ادامه یافت،و بدین ترتیب بود که قدرت و چیرگی میان غرب و اسلام دست به دست شد.ایشان افزودهاند که در کنار این واکنشها بود که غرب توانست طی روندی-که آن را فاجعهء بزرگ 1924 مینامند-با فروپاشی امپراتوری عثمانی، وجود سیاسی اسلام را از میان بردارند. دو با هم است و در نتیجه میتوان مصالحهای میان دو جهان اسلام و غیرب در نظر گرفت. نویسنده با بررسی کتاب«آینده اسلام و غرب»نوشتهء شیرین هانتر و تبیین آراء و عقاید او،به نقد محتوای این کتاب پرداخته است،سپس با تشریح لائیسم،آن را درد بی درمانی دانسته که گریبانگیر جهان اسلام شده است. نویسنده در ادامه افزودهاند که غرب به اشکال مختلف این اندیشه را تشویق و ترغیب کرد تا بدانجا که نویسنده کتاب موصوف نیز اذعان دارد که این اندیشه، به جهان اسلام تحمیل شده،هر چند نتوانسته است به اهداف خود دست یابد. نویسنده در پایان تأکید نمودهاند که جهان اسلام به رغم امکانات فراوان و توان بالای ساخت آینده،نیازمند برنامه ریزیهای راهبردی بر اساس عبرت آموزی از گذشته و آینده نگری علمی با توجه به امکانات موجود است. و توجه به دو نکته زیر را ضروری دانسته است: 1-پیوند امت با مفاهیم قرآنی و عمل به مفاهیم والای آن در شئونات زندگی. 2-هم پیوندی تنگاتنگ آموزش و پژوهش با حرکتهای اصیل فرهنگی و تبلیغی. پژوهشگر در ادامه خاطر نشان ساختهاند که در کنار دیدگاههای خصمانه و کینه توزانه نسبت به خیزش اسلامی از سوی غربیها،دیدگاه خاور شناختی دیگری وجود داشت که«خانم شیرین هانتر»آن را«جهان سومیهای نو» مینامید و بر آن بود که آنچه در جهان اسلام حکومت دارد،ارزش و منافع،هر
خلاصه ماشینی:
"به طوری که نویسنده خود اذعان دارد که طی سالهای 1970-1920 این اندیشه،در واقع بر جهان اسلام تحمیل شد هر چند نتوانست به اهداف خود دست یابد که همین عدم توانایی در تحقق اهداف نیز طبیعی بوده زیرا جهان اسلام هر چند از اسلام و احکام آن فاصله گرفته باشد همچنان در عمق وجود عواطف و احساسات خود،اسلامی باقی مانده و ما اگر به این حقیقت،یک حقیقت دیگر یععنی اینکه اسلام دین زندگی است و نمیتوان آن را از جنبههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی،جدا ساخت را بیافزاییم؛حقیقتی که نویسندگان غربی و حتی سیاستمداران،همواره سعی در انکار آن داشته و در سخنان«کولین پاول»وزیر خارجه آمریکا به تاریهخ 14 نوامبر 2003 میلادی نیز دیده میشود،طرفداران جدایی دین از سیاست در جهان اسلامی ما نیز بر آن تأکید میکنند و حتی جنبهء فلسفی هم بدان میبخشند و نویسنده کتاب مورد نظر یعنی خانم شیرین هانتر نیز سعی دارد آن را راه حل سحر آمیز کارزار(غرب و جهان اسلام)قرار دهد و بر آن است که همهء کوششها و تلاشها باید در راستای سکولاریزاسیون جامعهء اسلامی باشد و نشان داده شود که در کتاب و سنت،نظام سیاسی اسلامی،چندان شکل مشخصی ندارد و جامعهء اسلامی، لائسم را میپذیرد و در این صورت،کارزار با غرب،جنبهء گریز ناپذیری نخواهد داشت و اینکه نظریه جامع و همه جانبهای در مورد روابط بین المللی در اسلام وجود ندارد و اصل جهاد نیز با اصل نفی اجبار و اکراه در دین منافات دارد و مسلمانان باید از جهانگرایی اسلام،دست بردارند و حرکت احیای اسلامی که لائیسم را نفی میکند باید از سوی مسلمانان نفی شود زیرا خود باعث کارزار میان تمدنهاست و بر جهان اسلام است که ارزشهای خود را با مصالح خود،هماهنگ و همسو سازد و دیگر اینکه مسئله جدایی دین از سیاست حقیقتی است که انقلاب اسلامی در ایران نیز با آن مواجه گشته و نتوانسته بر آن فایق آید و اندیشهء اصلاح گرایانهء نسبی مربوط به دکتر سروش به معنای آن است که اسلام اصلاح(و البته لائیسم)اصلاح پذیر است و همسویی و همنوایی اسلام و غرب از طریق تحقق لائیسم در بزرگترین جامعهء اسلامی که آن را به عنوان مرحلهء آینده،تلقی میکند،..."