چکیده:
در جوامع بشری دو گروه بیش از دیگران تأثیرگذار و مورد توجه بودهاند. مقامات و مدیران ردههای مختلف حاکمیت که ادارهکنندگان،دستگاههای حکومتی میباشند.محققین،متفکرین و به تعبیر جدیدتر نخبگان که غالبا در حاکمیت حضور فعال و مستقیم ندارند،ولی نقش آنان در بلندمدت بسیار تعیینکننده و مهم میباشد.ازاینرو مسؤولیت و رسالت نخبگان در قبال مردم،مکتب،حکومت و مدیریت به علت برتری استعدادها و دانستهها و امکان نقد و نوآوری و انجام خدمات فکری،فرهنگی که پیآمدهای مهم اجتماعی و سیاسی دارد،اساسی و تعیینکننده است.نخبگان در قبال حاکمیت و مسؤولیتهای اجتماعی یکی از سه وضعیت شرکت در حاکمیت؛ پیوستگی و همبستگی با مردم؛انزوا طلبی و فرار از مسؤولیتهای خدماتی و مدیریتی؛را دارند.هر یک از این سه وضعیت آثار و تبعاتی دارد که نخبگان جامعه به میزانی در آن مشارکت دارند. مهمترین زسالت نخبگان همراهی،همگامی و برای مردم بودن،آموزش و ارتقاء وضع فکری و اخلاقی،هدایت و نقد حاکمیت،نوآمری و تحول مثبت در زندگی و روابط انسانی،مبارزه با جهالت،ظلم و کفر میباشد.متأسفانه در طول تاریخ تعدادی از نخبگان با«فروختن»خود به حکومتهای فاسد و مفسد،خیانتهای بزرگی به بشریت کردهاندو با تشکیل مثلث زر،زور و تزویر به استثمار،استعباد و استبداد پرداختهاند.در مقابل علمای متدین، مجاهد و آگاه،رویکرد دفاع از عدالت،هویت و مکتب اصیل را رسالت خود میدانند و هرگونه هزینهای را در این راه به جان و مال میپذیرند.
خلاصه ماشینی:
"قدرتهای حاکم و نیروهای پشتیبان آنها نمیتوانند زمینههای دگرگونی وضع موجود را تحمل کنند،لذا معمولا نخبگان را که برای اندیشه و فکر زندگی میکنند و دلبستگی چندانی به قدرت مسلط ندارند و به نوعی در حال تغییر و تحول اوضاع و احوال میباشند مورد توجه قرار نمیدهند.
) به این ترتیب برای نخبگان درک شرایط زمانی و مکانی و انطباق رسالت و مأموریت متناسب با آن و خلاصه واقعبینی و فقط در دنیای ذهنی و تخیلات سیر نکردن، ضرورتی انکارناپذیر است فراتر از آن آیندهنگری،پیشبینی و پیشگیری نیز بخشی از مسؤولیت علمی آنان میباشد.
تفنگها را میگذارند و به دنبال کار خود میروند،و کسانی که در این سالهای خون و خطر در کنار«سن»و«تایمز»،هلند،بلژیک و آمریکا و دیگر کشورهای متروپل غرق لذت و امنیت،دور و بیگانه با جامعهشان و نهضت مردمشان زندگی میکردند و دکتر، مهندس،متخصص اقتصاد و سیاست و جامعهشناس و برنامهریزی و حقوق و طب شدهاند بازمیگردند و پستهای حساس رهبری را اشغال میکنند و خونهای شهیدان را میز،اتومبیل،حقوقهای کلان و امتیازات اجتماعی بسیار میسازند و میبلعند،و در عوض سخنرانیهای علمی و کنگره و کنفرانس و سمینار و اصطلاحات فنی و تخصصی و مطالب جامعهشناسی و فلسفی به خورد مردم میدهند.
اگرچه متأسفانه در این دوره عدهای با سوء استفاده از موقعیت و صداقت و سلامت نخبگان انقلابی و صادق وارد صحنه میشوند و تحت عناوینی نظیر:روشنفکر،متخصص،مدارکدار و یا با تملق و فریب ادارهء امور را به دست میگیرند و انقلاب را از مسیر خود خارج و مردم را در مقابل وضعیتی انجام شده قرار میدهند که عملا مجبور به زندگی در شرایط تحمیلی میباشند."