خلاصه ماشینی:
در دوره مشروطه، تمام جناحها اعم از مشروطه خواهان لیبرال، اصلاحگرایان اسلامی و گروههای اجتماعی کوچک در یک برداشت کلی شریک بودند و آن این بود که مسأله ایران تلاش برای رسیدن به غرب است.
برخی از نامآورترین حامیان آن، روشنفکران غیر مذهبی بودند، مانند جلال آل احمد که سابقا یکی از رهبران و روشنفکران حزب توده بود، یا روشنفکران اسلامی اصلاحگرایی مانند علی شریعتی که سالیان حساسی از عمر خود را در اوایل دهه 1960 در پاریس گذرانده بود و عمیقا متأثر از روشنفکران الجزایری ملیگرا (مانند فانون) و ___________________________ *) به نظر نمیرسد تمام جناحهای اسلامگرا در این برداشت سهیم بوده باشند.
1- خاص بودن تشیع ایرانی که به ساختار داخلی روحانیت و رابطه آن با دولت مربوط میشود؛ 2- ویژگی غیر معمول دولت و جامعه در دوره پهلوی؛ 3- تحول اقتصادی ـ اجتماعی اوایل دهه هفتاد که ظهور سیاست جدید را تسهیل کرد.
این تحکیم نخست در بعد نظامی بود که با کودتا و سرکوب مخالفان حاصل شد و سپس از اوایل دهه 1960 به بعد، ابعاد اقتصادی و اجتماعی به خود گرفت و جامعه ایران را عمیقا متأثر ساخت.
ایشان در دهه 1940 در نخستین کتاب سیاسی خود یعنی کشفاسرار به تفصیل دیدگاه روحانیون را درباره تغییرات مضری که اصلاحات رضا شاه و ابتکارهای اداری او به وجود آورده بود، توضیح و عمیقا نسبت به فساد فرهنگی و اخلاقی گسترده هشدار داد.
با این وجود، با تضعیف اصول اخلاقی که معرف دوره بعد از انقلاب مشروطه ایران است و با تأسیس دولت پهلوی در 1925، در تداوم سیاست معطوف به اصلاحات نخبگان، گسستی ایجاد شد و فرهنگ سیاسی که نظر اصلاح داشت، افول کرد.