خلاصه ماشینی:
همچنین در این مقاله عقیدة شیخ سهروردی در فلسفه بیان میشود که وی فلسفهای را که هدفش این نباشد که شخص فیلسوف متحقق به حقایق معنوی و روحانی شود جز ادعای محض چیزی نمیداند و پس از آن به تعریف حکمت اشراق میپردازد و به تقسیمبندی حکیمان در این کتاب اشاره میکند که حکیمان چند دسته هستند، گروهی را حکیم الهی میداند و گروهی دیگر را حکیم بحاث که اهل تأله نیستند و حکیم الهی نیز بر چند دسته تقسیم میشود و در پایان با اشاره به نظر سهروردی در مورد حکیم، بیان میکند که سهروردی حکیمی را که در فلسفه و تجربة روحانی و معنوی پیشرفته است در رأس سلسله مراتب حکیمان قرار میدهد و چنین حکیمی را قطب مینامد.
شیخ سدیدالدین محمود بن عمر گفت: وقتی خبر کشته شدن سهروردی به شیخ ما، فخرالدین ماردینی، رسید به ما گفت: قبلاً دربارة او همین سخن را با شما نمیگفتم و از همین ماجرا نمیترسیدم؟» ] ابن ابی اصیبعة 1968: 641 ـ 646 [ بعضی از تاریخنگاران گفتهاند که ملک ظاهر فرمان پدرش را دربارة شیخ فقط وقتی اجرا کرد که نامهای از پدر به دستش رسید که در آن تهدید به عزل شده بود و پس از این ماجرا از فقیهانی که راه کشته شدن سهروردی را هموار کرده بودند اموال فراوان گرفت و بدین طریق از آنان انتقام کشید ] بدوی: 38 [ خواه این روایت صحیح باشد و خواه نباشد، به هر تقدیر، شیخ در حالی از این عالم رخت بربست که هنوز در عنفوان عمر بود و طرحهای عظیم علمی خود را به فرجام نرسانده بود.
به همین جهت، سهروردی حکیمان را در سرآغاز مهمترین کتابش، حکمة الاشراق ، به این تقسیم میکند: حکیم الهیای که یکسره در تألّه ] = تخلق به اخلاق الله و تشبّه به خدا [ پیشرفته است و اهل بحث و نظر نیست.