چکیده:
پدیدارگرایی[2] اشیای مادی را ترکیبی منطقی[3] از دادههای حسی[4]
میداند. از این رو، سخن گفتن در باب اشیای مادی به معنای سخن گفتن دربارة
دادههای حسی است. به بیان دیگر، گزارههای شیء مادی[5] یا گزارههای شیئی[6]،
قابل ترجمه یا ارجاع[7] به گزارههای دادة حسی[8] اند. در این مقاله با دفاع از
ترجمهناپذیری گزارههای شیئی نشان میدهیم که پدیدارگرایی ناسازگار است.
خلاصه ماشینی:
"ایر در توضیح تعریف خود چنین مینویسد: گفتن اینکه اشیای مادی ترکیبی منطقی از دادههای حسیاند به این معناست که هر گزارة شیئی، مجموعهای از گزارههای دادة حسی است[Ayer 1980: 125].
ا. لوییس در نوشتهای که ردریک چیزم آن را دقیقترین و روشنترین دفاع صورت گرفته از نظریة ترجمهپذیری گزارههای شیئی میداند، بر این اعتقاد است که هر گزارة شیئی مانند «این شیء قرمز است» یا «آن دستگیرة در است» قابل ارجاع به مجموعهای از گزارههاست که منحصرا دربارة دادههای حسیاند.
او چنین مینویسد: چرا باید یک پدیدارگرا نظریهاش را این گونه تعریف کند؟ اصولا، پدیدارگرایی نظریهای نیست که در پی ترجمة انواعی خاص از گزارهها به انواعی دیگر باشد، بلکه دیدگاهی در باب ماهیت جهان مادی است.
پنی کویک نیزاز تمثیل ملت ـ شهروند در رد نظریة ترجمهپذیری بهره جسته است: بیایید رابطهای را که ادعا میشود بین اشیای مادی و دادههای حسی وجود دارد با رابطة موجود بین ملتها و افراد مقایسه کنیم، مقایسهای که به دفعات انجام شده است.
پنی کویک و نیز آرمسترانگ در ایراد دوم خود به چیزم از تمثیل ملت ـ شهروند استفاده میکنند: رابطة اشیای مادی با دادههای حسی شبیه رابطة ملت با شهروندان است.
اینکه ملت چیزی بیش از ترکیب منطقی شهروندان و روابط پیچیدة آنها نیست مستلزم آن نیست که بتوان گزارههای در باب ملت را به صورت کامل به گزارههای دربارة شهروندان ترجمه کرد، به همین ترتیب این فرض که اشیای مادی چیزی بیش از ترکیب منطقی دادههای حسی نیستند مستلزم آن نیست که بتوان گزارههای شیئی را به گزارههای دادة حسی ترجمه کرد."