چکیده:
مقالة حاضر تلاشی است برای تحلیل انقلاب اسلامی ایران. از آنجا که نظریههای
اجتماعی موجود توان آن را ندارد که شکلگیری و آغاز انقلاب، نقش مردم و علل انقلاب
و همچنین نقش روحانیت را تبیین و تشریح کننده نگارنده بر آن شده که به تشریح سه
مسأله در مورد انقلاب بپردازد: 1ـ انقلاب اسلامی و نظریههای موجود در مورد آن؛ 2ـ
تشریح انقلاب اسلامی؛ 3ـ علل انقلاب اسلامی ایران. علاوه بر این، نویسنده در این
مقاله انقلاب اسلامی را با سایر انقلابها مقایسه میکند و سپس به نقش این انقلاب در
آشکار کردن ضعف نظریههای اجتماعی موجود در تشریح انقلابها، از یکسو، و تکمیل این
نظریهها تحت تأثیر انقلاب اسلامی، از طرف دیگر، میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"H. Pesaran) اشاره کرد: برخلاف آنچه که در وهله اول به نظر میرسد، انقلاب ایران دستاورد یک خیزش ناگهانی اسلامی نبود، بلکه بیشتر مرهون شرایط اقتصادی اجتماعی، نابرابریهای فزاینده و سرکوبهای سیاسی رژیم بود که به محض اینکه توده ها به فکر چارهای برای رهایی از آن افتادند، برایشان غیرقابل تحمل شد.
عمل آنها در داخل رژیم مشروعیتزدایی بود و قدرت سرکوبگری آن را تضعیف کرد، زیرا ارتش نیاز به سوخت داشت و دولت نیاز به ارتباطات و مخابرات، و این وقایع ایالات متحده را متقاعد کرد که شاه دیگر نمیتواند تداوم شریان نفت را تضمین کند و همچنین قادر نیست ثبات مورد نیاز برای سرمایهگذاری را بهوجود آورد.
Davies, “Toward a Theory of Revolution”, American Sociological Review 27 (1962): 5-19; Samuel Huntington Political Order in Changing Societies (New Haven, Conn: Yale University Press, 1968).
3 (1985): 56-58, 60; Amir Arjomand, The Turban for the Crown:The Islamic Revolution in Iran (New York: Oxford University press, 1988), 189-91, 196, 205.
Dadkhah, “ The Inflationary Process of the Iranian Economy : A Rejolnder,” International Journal of Middle East Studies 19 (August 1987): 389 table 1; Abrahamian, Iran between two Revolution, 431, 446-47; Katouzian, The Political Economy, 271-72: Ivanov, Tarikh-i Nuvin, 254, 297; Halliday, Iran, 13, 164.
6- See Shahrough Akhavi, Religion and Politics in Contemporary Iran – Clergy – State Relations in the pahlavi period (Albany: State University of New York press."