چکیده:
ایده رکن رابع در فرقه شیخیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که برخی سران این فرقه، آن را برتر از اصول دین، حتی توحید و به عنوان اساس هستی و فلسفه آفرینش قلمداد کرده اند. سخنان سران شیخیه در تبیین رکن رابع، در نظام اعتقادی این فرقه دارای اشکالات و چالش های اساسی است و اختلافات عمیقی میان این ایده و اصول و مبانی اعتقادی شیعه، ازجمله نظریه نیابت وجود دارد. این نوشتار بر آن است که پس از بررسی مفهوم، جایگاه و مبانی رکن رابع در نظر شیخیه، نسبت آن با نظریه نیابت (عامه و خاصه) در فرهنگ شیعی را بررسی کند. بررسی به عمل آمده حاکی از آن است که: ایده رکن رابع، انحراف و بدعتی در مبانی شیعه بوده و با نظریه نیابت، تفاوت های اساسی دارد؛ ضمن اینکه خود نیز از مبنا و دلیل قابل قبولی برخوردار نیست.
The idea of rukn rabe in Shiite sect has a particular position so that some of the leaders of this sect have considered it as superiority over the religions principles، even over monotheism. Also، they considered it as the basis of the universe and philosophy of creation. The beliefs of the heads of Sheikhieh in illustrating Rukn Rabe related to belief system of this sect has some major problems and challenges. Analyzing the concept، position and principles of rukn rabe from Sheikhiehs perspective، this paper intends to investigate its relation to the theory of Niabat (general and particular) in Shiite culture. The results indicate that rukn rabe has been a kind of deviation and innovation in Shiite principles and it is radically different from Niabat theory. Meanwhile، it does not enjoy an acceptable reason and foundation.
خلاصه ماشینی:
"آیا جناب سلمان برای معرفت پیامبر| تمام راهها را برای شناخت مردم از خدا و پیغمبر اسلام| بهجز طریق خود، بسته بود؟ آیا ایشان واقعا تنها ناطقی بود که در عصر نبوی|، دیگران به غیر از او صامت بودند؟ آیا جناب سلمان خود مدعی بابیت شد یا دیگران او را بهعنوان باب مطرح کردند؟ همچنین روایات مورد استناد کرمانی، که متضمن باب بودن سلمان است، با کدام دلایل اثباتی، دال بر معنای رکنیت مورد ادعای اوست سازگار است؟ آیا بعد از جناب سلمان، شاگردان یا خاندان او، وارث بیچونوچرای بابیت شدند و مکتبشان بهخاطر دیدگاههای خارقالعاده شهره گشت؟ چگونه با آن همه دشمن تازه زخمخورده اسلام، جناب سلمان هیچگاه از ترس جان، در پس پردة غیبت قرار نگرفت و معرفتش ناممکن نشد؟ آیا از پیروان مکتب او کسی ادعای بابیت کرد؟ با پاسخ شفاف به این پرسشها معلوم خواهد شد که قیاس مقام امثال جناب سلمان با رکن رابع معالفارق است؛ وگرنه نقش نیابتی ایشان در چنین مقام و منصبی قطعا در تاریخ اسلام ثبت شده و به ما میرسید."