چکیده:
برخی خاورشناسان پیرامون مصادر و منابع وحیانی قرآن تردید کرده، بر آناند که محمد? قرآن را از فرهنگهای گوناگون، ادیان و اشخاص و کتب مختلف گرفته است و دیگر اینکه قرآن محصول تجربیات شخصی پیامبر? و نتیجه افکار او یا القای شیطان به او بوده و منبع وحیانی ندارد. در این مقاله، استدلال خاورشناسان پیرامون مصادر قرآن طرح و بررسی گردیده و تبیین شده است که به صرف مشابهت تعالیم تورات و انجیل با قرآن، نمیتوان قرآن را مقتبس از آنها دانست؛ زیرا ادیان آسمانی در اصول دعوت با هم مشترکند و در مسائل جزئی با هم اختلاف دارند. همچنین انتقاد قرآن از تعالیم یهود و مسیحیت و تفاوت ماهوی با آنها نشانه عدم اخذ قرآن از آنهاست. فرهنگ و آداب پسندیده مردم عصر نزول و اشعار آنها نیز از مصادر قرآن نیست؛ زیرا قرآن با فرهنگ عصر نزول و با محتوای اشعار آنها مخالفت کرده و از اساس آنها را تغییر داده است. وجود آیات قرآنی در اشعار امیة بن صلت، نشانه تأثیرپذیری این شاعر از قرآن است. ظاهر الفاظ قرآن با سخنان پیامبر? از نظر فصاحت و بلاغت فاصله زیادی دارد. پس قرآن نتیجة افکار و تأملات شخصی او نبوده وآن را در سفرهای خویش از دیگران اقتباس نکرده است.
خلاصه ماشینی:
"بررسی در مورد مطالب فوق لازم است به چند نکته توجه شود: الف) ابراهیم بتشکن، پایهگذار توحید و برپاکننده خانه کعبه و پایهگذار حج توحیدی بود (حج/ 26 و 27؛ بقره/ 127)، اما این دین توحیدی به مرور زمان آمیخته به شرک گردید و عمرو بن لحی پادشاه مکه در سفری که به خارج عربستان داشت، بتپرستی را از آنجا وارد عربستان کرد (مرتضی عاملی، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، 1/80).
قرآن را از بهترین اشعار آنها اتخاذ کرده است (رضوان، آراء المستشرقین حول القرآنالکریم وتفسیره، 1/198 و 255) و حتی بعضی از خاورشناسان مثل کافنتسکی موضوع رساله دکتری خود را پیرامون این موضوع قرار داد تا ثابت کند میان قرآن و شعر امیة بن ابی صلت، شاعر جاهلی، نوعی ارتباط است و قرآن از شعر اقتباس شده است (همان، 1/257).
2 ـ اگر تورات و انجیل از منابع قرآن میبود قوم یهود به پیامبر اعتراض میکردند، همان طور که در مورد قبله بودن بیت المقدس انجام دادند و منجر به تغییر قبله مسلمانان به سوی کعبه شد (بقره/142)، در حالی که میدانیم برخی از یهودیان، نهایت فرومایگی را نسبت به اسلام روا داشتند و با مشرکان در موضوع نزول قرآن همداستان بودند و پیداست اگر کوچکترین وجه تشابهی میان مطالب قرآنی و تورات میدیدند، آن را نشان داده و بر او انتقاد میکردند (الجندی انور، مستشرقان و قرآن کریم، 47).
گلدزیهر میگوید: محمد در تخیلات خود چنین تصور کرده است که آن مطالب و معانی که بر قلبش وارد میشود، منبع وحیانی دارد؛ از این رو، معتقد شد که خود، پیامبر است و برگزیده از سوی آسمان، در صورتی که نه وحی وجود داشت و نه رسالتی (گلدزیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، 6)."