خلاصه ماشینی:
"7. برای ادعای صریح هایدگر مبنی بر آنکه توصیف او به پدیدارهای تاریخی نیز اطلاق میشود، از جمله: اعاده میراث کلاسیک در دوره رنسانس، بازگشت به کلاسیکها به اهتمام آلمانیهایی مانند گوته، وینکلمان و بورکهارت، و آموزش فرهنگ کلاسیک در Gymnasium [ دبیرستان علوم انسانی ] ، رجوع شود به: Heidegger, "Letter on Humanism", 200-1; "Brief über den `Humanismus''''", 320.
1. همین ماهیتگرایی در توصیف ایجابی گروندین درباب انسانگرایی منعکس میشود و او صفت بارز انسانگرایی را طلب بیپایان برای فعالیت و مراقبت در برابر حیوان نهفته در وجود انسان میداند که از طریق Bildung [ ادب ] حاصل میشود (گروندین، "Gadamer on Humanism" ، ص 8)؛ و دعوی او بر اینکه یگانه بصیرت اساسی انسانگرایی این است که علوم انسانی حقایقی را آشکار میکنند که دست علوم دیگر از دامن آنها کوتاه است؛ رجوع شود به: Grondin, "Humanism and the Limits of Rationality: A Hermeneutical Perspective", 429.
بویملر مخالفت با جهانیاندیشی را شاهدی بر خویشاوندی خاص میان آلمانیها و یونانیها میداند: «همین اکراه از جهانیاندیشی دولت که ما در میان اقوام آلمانی ملاحظه میکنیم، در میان قوم موردعلاقه آنان، یونانیان، نیز یافت میشود و این قوم پایدارترین محبت نیچه را جلب کردند»؛ اصل آلمانی چنین است: "Und dieselbe Abneigung gegen den Universalismus des Staates, die wir bei den Germanen bemerken, finden wir bei dem den Germanen Stammverwandten Volke der Griechen, dem Nietzsches dauerndste Liebe galt"; Bäumler, Nietzsche, 92."