چکیده:
ایمان از مراتب معرفتی بشر است که برای کمال بخشی به آن، افزون بر نیاز به تقویت پارهای عوامل، شناخت و جلوگیری از برخی موانع نیز ضروری است. عرفا در پرتو جهان بینی اسلامی و ژرفای تأملات درونی خویش، نگاه خاصی به این پدیده دارند. ازمنظر عرفا ایمان، تصدیقی است که در ساحت معرفتی، عاطفی و تجربی انسان نمود پیدا میکند و همین موجب شده که در باور ایشان عواطف و تجربه دارای جایگاه رفیعی در دین و ایمان ورزی باشد. مولوی یکی از شاخصترین عارفان تجربت اندیش در حوزة تفکر اسلامی و عرفانی است که در آثار وی؛ از جمله مثنوی که اثری تعلیمی و مشحون از معارف اسلامی و آیات و روایات و افکار عرفانی و عواطف انسانی است، از ماهیت ایمان و ارتباط آن تجربة دینی سخن رفته است. مولانا به اقتضای کلام از زاویههای مختلف، به بررسی مفهوم ایمان پرداخته و استنباطهای خاص خود را دارد؛ از جمله اینکه ایمان امری تشکیکی و دارای مراتب متفاوت است و ایمان تنها ظاهری و لفظی نیست؛ بلکه این ایمان تحقیقی و باطنی است که دارای ارزش می باشد. این مقاله برآن است تا با مفهوم شناسی ایمان در سه حوزة معرفتی،عاطفی وعملی ارتباط ایمان با تجربة دینی را از نگاه مولوی بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"از این مباحث چنین حاصل میشود که با توجه به مذمتهایی که مولوی در عقل جزئی و فلسفه در شناخت خدا کرده است، یقین مورد نظر مولوی در ماهیت ایمان نمی تواند از سنخ عملی باشد؛ بلکه وی آدمی را در ساحت دنیا و دینداری و در راه رسیدن به کمال نیازمند به یقین و معرفتی تردید برانداز می داند و سطح عالی این گونه معرفت، شهودی عارفانه است که بدون واسطه قراین حسی و مقولات عقلی با جزیة الهی و شهود عام ملکوت به دست میآید.
کسب دین عشق است و جذب اندرون قابلیت نورحق دان ای حرون (مولوی، 1373: 2/ 2602) با توجه به مباحث پیش گفته دانسته می شود که ارتباط ایمان با عشق از دیدگاه مولوی از چند جهت است:اولا ایمان در حد اعلایش تصدیق و یقین شهودی را در سطح ظاهری و عشق و بیقراری را در سطح درونی خود دارد و بالعکس، عشق الهی در سطح ظاهری سوز و بی قراری و هیجان در سطح درونی عالی ترین تصدیق و یقین شهودی را در بر دارد؛ زیرا هیچ عشقی بدون تصدیق ضمنی به هستی و شایستگی معشوق با عشق ورزی به وجود نمیآید؛ بنابراین بالاترین نوع دین ورزی دین داری تجربت اندیش عارفانه است، ثانیا عاشقان وقتی شخصیت معشوق را با خود می گیرند و وجودشان دگرگون میشود به اراده و اختیار خودشان نیستند؛ بلکه در جاذبه معشوق غرق میشوند و چرخش شخصیتی برایشان حاصل میشود، ایمان در هر درجهای همراه با عشق است و در آخر نهایت ایمان عشق است و اهل ذوق گفتهاند: رجا، خشیت، شوق، انس، انبساط، توکل، رضا، تسلیم از جمله لوازم محبت باشد (حسینی، 1374: 23)."