چکیده:
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر عوامل اقتصادی و ویژگیهای شرکتی بر ساختار سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور با استفاده از روش نمونهگیری غربالگری تعداد 92 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1388-1380 به عنوان نمونه بررسی انتخاب گردیده است. برای انجام این کار، رابطه بین متغیرها، با استفاده از نرم افزارهای اقتصادسنجی دادههای تابلویی، ارزیابی و آزمون میشود. برای برآورد مدل، ابتدا از آزمون چاو و هاسمن برای انتخاب بهترین مدل از میان مدل دادههای تابلویی، اثرات ثابت و اثرات تصادفی استفاده میشود. در این پژوهش تأثیر سه عامل ویژگی شرکتی شامل ساختار دارایی، نقدینگی و اندازه شرکت و دو عامل اقتصادی شامل تورم و رشد اقتصادی، مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این بررسی نشان میدهد که بین ساختار سرمایه شرکتها با نقدینگی و تورم رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. اما بین ساختار سرمایه شرکتها با ساختار دارایی، اندازه شرکت و رشد اقتصادی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"اریوتیس و همکاران (2007) ]10[، در تحقیق خود با عنوان "چگونه ویژگیهای شرکت، ساختار سرمایه را تحت تأثیر قرار میدهند"، در بازار یونان از آزمون دادههای تلفیقی (پانل دیتا) استفاده کرد و به این نتیجه رسید که رابطهای منفی بین ساختار سرمایه با میزان پوشش نرخ بهره و رشد مورد انتظار و نسبت آنی وجود دارد و بین اندازه شرکت با ساختار سرمایه یک رابطه مثبت وجود دارد.
با توجه به مباحث فوق فرضیه اول تحقیق به صورت زیر مطرح میگردد: بین ساختار دارایی و ساختار سرمایه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.
با این اوصاف، فرضیه دوم تحقیق به صورت زیر مطرح میشود: بین نقدینگی و ساختار سرمایه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم تحقیق به صورت زیر مطرح میگردد: بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.
در نهایت با توجه به مطالب فوق فرضیه آخر به صورت زیر مطرح میگردد: بین رشد اقتصادی و ساختار سرمایه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، رابطه معناداری وجود دارد.
بر این اساس بین تورم و اهرم رابطه مثبتی مورد انتظار بوده است، با این وجود نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد تأثیر این عامل منفی و معنی دار بوده و لذا میتوان فهمید که مدیران مالی شرکتهای ایرانی تأثیر این عامل را بر ساختار سرمایه شرکت را در نظر نمیگیرند."