چکیده:
در پژوهشهای پیشین، کاوش درباره مضمون عیاری و آموزههای جوانمردی و جریانها و شاخههای این آیین اجتماعی-سیاسی عموما بر اثر غلبة گرایش و نگاه نخبهگرای محققان و محوریت و جایگاه ویژۀ قرآن کریم و متون دینی، بیشتر معطوف بهمتون عرفانی منثور و گاه منظوم بوده است. روشنگری و بازنمایی ارتباط تنگاتنگ و کهن عیاری و جوانمردی با متون حماسی و نمایاندن آموزههای تعلیمی- القایی این جمعیت اخلاقی میتواند گامی نو و جهتساز باشد تا خاستگاه اولیه و ایرانی عیاری را آشکار سازد و برخی برداشتهای نادرست موجود را نیز در این مورد اصلاح نماید. با این چشمانداز نوشتار حاضر کوشیده است نخست مبانی نظری تحقیق را در چهار محور روایتهای حماسی منثور، ادبیات تعلیمی و چیستی و زیرشاخههای آن، پیشینه تاریخی و فراز و فرودهای جوانمردی و عیاری معرفی کند و سپس با رویکرد تطبیقی موردی و گونهشناختی، بهتحلیل و توصیف آموزههای تعلیمی- القایی عیاران و جوانمردان در دو حماسة منثور سمک عیار و داراب نامه بپردازد. دستآوردهای جستار حاضر، ناگفتهها و ابعادی را آشکار میسازد که پیشتر بدانها توجهی نشده است.
In previous researches، exploration of the theme of Ayyari and teachings of Javanmardi and branches of this socio-political rite has focused mostly on prose and sometimes poetic mystical texts due to elitist view of researchers، and centrality and special status of the Holy Quran and religious texts. Perhaps، elucidating and representing the close relation of Ayyari and Javanmardi to epic texts and showing didactic teachings of this moral society can be a new and impressive effort to reveal its primary and Iranian origin and also correct some existing incorrect considerations. By this background in mind، the present paper aims to introduce in two sections the theoretical foundations of research in four axes including: prose epic narratives، didactic literature، its nature and branches، historical background and ups and downs of Ayyari and Javanmardi. Then، by comparative and typological approach in two prose epics Samak-e Ayyar and Darabnameh، didactic-suggestive teachings of Ayyaran and Javanmardan are analyzed and described. Having an almost comprehensive view on previous studies in this field، the present article reveals some points not considered before.
خلاصه ماشینی:
وی در پژوهشی دیگر (1386) پیرامون بحث در موضوع قلندریه، از فتوت سخن بهمیان آورده است و گفتار خود را با بررسی جایگاه زن در آیین فتوت دنبال میکند و گذشته از آنکه میان برنام فتوت و عیاری (البته در عصر اسلامی و نه پیش از اسلام) تفاوت میگذارد، حتی فتوت صوفیانه را نیز از فتوت عامیانه و فتوت ارباب حرف متمایز انگاشته، سعی میکند با صرف نظر از اصول کلی و مشترک جوانمردی، از دیدگاه ابوعبدالرحمان سلمی و ابن معمار به شناسایی تفاوتهای جزیی این مفهوم در دیدگاه صوفیان بپردازد.
چنین برآیندهایی سبب میگردد که این دسته از روایتهای داستانی در تاریخ ادبیات فارسی جریان ادبی مستقل و توانمندی با عنوان حماسههای روایی منثور را بهوجود آورند، البته احتمال داده میشود که برخی از آنها مانند سمک عیار و دارابنامه صورت منظومی نیز داشتهاند که از بین رفته و تنها پارهای از ابیات آنها در بطن روایت منثور بهجا مانده است (ر.
این معنای نکوهیده در متونی چون حسین کرد شبستری، شیرویه نامدار2و حمزهنامه شواهدی فراوان دارد اما در کاربرد و معنای نیکو که مورد نظر این مقاله نیز هست: راد، جوانمرد و مردمدوست است که بهپاس مهر بهمردمان و تلاش در بهروزی و آسایش آنان، از هیچ دشواری و خطری پروا نداشته، همواره به آرمان و نام نیک خود وفادارند و شاید بهترین آبشخور اصیل و معتبر برای یافتن معنای نیکوی عیار که مترادف با جوانمرد است، سمک عیار باشد (ر.