چکیده:
دراین مقاله به معرفی ناسازگاری پایگاهی به عنوان یکی از نتایج تفکیک و تمایز در
جوامع معاصر پرداخته شده است.گرچه بعضی از پیامدهای این پدیده قبلا در جامعه ما
مورد بررسی قرار گرفته است با این وجود هنوز این واژه در جامعه ما ناشناخته و مبهم
باقی مانده است و نیاز دارد تا برای رفع ایهام، مورد کندوکاو بیشتری قرار گیرد.بدین
جهت نخست این مفهوم و تحولاتی که منجر به ایجاد و گسترش آن در جوامع امروزی شده
است، پس مجادلات و مباحثات نظری و روش شناختی آن مورد بحث قرار داده شده و در
پایان، جایگاه ناسازگاری پایگاهی در نظام قشربندی جوامع جدید تبیین و تعیین شده
است.
خلاصه ماشینی:
"دراین بررسی با استفاده از ابعاد گوناگون سرمایههای اقتصادی(درآمد ثروت)، فرهنگی (تحصیلات)، سازمانی(قدرت) منزلتی(منزلت شغلی)و بهرهگیری از روش انحراف معیار، بعضی از نتایج منتسب به ناسازگاری پایگاهی مثل روحیات روانی و جهتگیریهای اجتماعی مورد آزمون قرار گرفته است و در نهایت به رابطه سهمی بین متغیرهای وابسته و مستقل رسیده است(چبلی و آزاده، 1379).
همانند کلاسیکها، کارکرد گرایان ساختاری که ایده شایسته سالاری را مطرح مینمایند و یا اکثر جامعهشناسان معاصر که به بنیانهای چند گانه نابرابری و عدم تناسب 1 بین آنها و جایگاههای متناقض 2 معتقدند، همگی بطور صریح یا ضمنی، به مساله ناسازگاری پایگاهی اشاره دارند، به گونهای که به نظر رازیدس تحلیل سازگاری پایگاهی گرچه که هنوز خود را بهطور کامل ثابت نکرده است ولی ابزار پرارزشی برای بیان حالات و گرایشات در جامعه میباشد(رازیدس، 1976:86).
بدین جهت پساز بحث از تغییراتی که در جوامع معاصر منشأ بروز بنیانهای گوناگون برای نابرابرای و به دنبال آن ناسازگاری پایگاهی گردیده است و با مروری کوتاه بر بحثها و مجادلات نظری و روش شناختی آن، آخرین ملاحظات نظری و روشن شناختی آنرا مورد توجه قرار داده و نشان داده شد-که هرچند بیشتر تحقیقات دراین حوزه در سطح فردگرایانه و یا عدم تطابق رتبههای یک واحد اجتماعی و بدون در نظر گرفتن عاملهای دیگر اجتماعی صورت پذیرفته است، اما میتواند در عین حال به عنوان مفهومی رابطهای نیز مطرح گردد."