خلاصه ماشینی:
" «تهاجم فرهنگی» مولود دوران تاریخی است بهنام «استعمار» که از سدهی شانزدهم میلادی آغاز شد و بهتدریج نوع جدیدی از رابطه را میان کانونهای استیلاگر غربی با سایر نقاط جهان، «جهان استعمارزده»، بنا نهاد؛ در سدههای هیجدهم و نوزدهم به اوج رسید، و از سدهی بیستم، با افول استعمار کلاسیک و ظهور «استعمارنو»، صورتی کم و بیش پوشیده یافت.
دوران حکومت ولزلی (1798ـ1805) اوج تهاجم نظامی بریتانیا در سرزمین هند است و نیز آغاز تحرکات گسترده ضد اسلامی؛ که مهمترین آن انحلال محاکم اسلامی بود، که تا آن زمان تنها نظام قضایی موجود و مقبول برای تمامی مردم هند، اعم از مسلمان و هندو، بهشمار میرفت و مورد تأیید دیوان عالی بریتانیا، و جایگزین کردن آن با نظام قضایی انگلیسی.
در مدرسه قلعه ویلیام در بنگال آغاز شد و طی سه دهه، به کمک مسلمانانی که به خدمت کمپانی هند شرقی بریتانیا درآمده بودند، مانند همان آقا ثبات و میرزا فترت، سرانجام به کتابی بدل شد که کارل فاندر آن را تدوین نهایی کرد و در سال 1835 با نام «کتاب میزانالحق» چاپ شد.
بهعلاوه، باب نوجوان و جوان در این سالها در بندر بوشهر میزیست؛ بندری که مرکز استقرار دفاتر و کارگزاران کمپانیهای بزرگ غربی و کانون اصلی تجارت ایران با هند بریتانیا و بنادر تجاری مهم چون بمبئی و لندن و بوستن بود.
کمی پس از سفر جنجالی هنری مارتین به ایران، در سال 1818، پنج سال پس از شروع فرمانروایی مارکیز هستینگز یا همان «ارل موئیرا»، استاد اعظم پیشین گراندلژ انگلستان که پیشتر استاد اعظم گراندلژ اسکاتلند نیز بود، کتابی در بمبئی چاپ شد که، بههمراه کتب مشابه، بر اندیشه سیاسی پسین ایران تأثیرات بزرگ بر جای نهاد."