چکیده:
با آغاز سده سیزدهم ه-ق./نوزدهم میلادی به ایران به یکی از حساسترین ادوار
تاریخیاش وارد شد، زیرا در آغاز این عصر از سویی سکان کشتی کهن سال ایران در دست
روسای قبایل قاجار قرار گرفت و از سوی دیگر یورش استعمارگران اروپایی به شرق آغاز
شد.ظهور ناپلئون در اروپا و کشمکشهای فرانسه با اتریش و انگلیس و غیره سرانجام
عرصه این جدالها را از اروپا به مستعمرات آسیایی سوق داد.ناپلئون که از به زانو
درآوردن انگلیس ناامید شده بود، تهدید مستعمرات او در هندوستان از طریق ایران را
آغاز کرد.همین امر مقدمه ورود ناگهانی دربار ایران به ورطه هولناک کشمکشهاس
استعماری گردید.در نتیجه دربار قاجار که آمادگی برخورد با ترفندهای سیاسی روز را
نداشت، درصدد برآمد تا ناکامیهای نظامی خود را در جنگ با روسیه از طریق استمداد از
دیگر کشورهای اروپایی جبران نماید.اما عدم کارایی ساختار سنتی ارتش ایران، شاهزاده
قاجار، عباس میرزا را به موضوع مهمی رهنمون کرد و آن
استفاده از فنآوری و شیوههای جدید نظامی غرب بود که همین موضوع
منجر به آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب و یافتن راههای انتقال آن به ایران
بازمانده از قافله تمدن بود که سرانجام عدهای را با تصور اینکه فراماسونری
میتواند دریچهای برای انتقال این تمدن باشد به سوی خود جذب کرد.
خلاصه ماشینی:
"ناظم الاسلام در مقدمه تاریخ بیداری ایرانیان راجع به تاسیس فراموشخانه چنین مینویسد:«در اوایل سلطنت ناصر الدین شاه مشار الیه مجلسی در تهران تشکیل داد و نام آن را فراموشخانه نهاد خواست به توسط این مجلس اتحاد کاملی بین ارباب حل و عقد اندازد و نفاق را که میان ملت و دولت و بین درباریان بود رفع سازد، بلکه به این بهانه شروع در اصلاحات نماید، لکن افسوس که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود، منافقین درباری و دشمنان ترقی او را بدخواه دولت قلم قرار داده، مجلس و فراموشخانهاش را با بطاق نسیان و عدم گذاردند اگرچه بر بعضی امر متشبه است که میگویند میرزا ملکم خان خواست مجمع فراماسون را تشکیل دهد، لکن دانشمدان و خرده بنیان به خوبی میدانند که مقصود ملکم خان تشکیل مجلسی بود موسوم به فراموشخانه نه مجمع فراماسون، چه افتتاح مجلس فراماسون در شهری یا مملکتی منوط و بسته به اجتماع عدهای از اعضاء و صاحبان مناسب عالیه مجلسی عالی است و در آن زمان در طهران بلکه در ایران آن عده معهود موجود نبود 2 ...
نتیجه گیری چنانکه اشارات گردید قرن سیزدهم به دلیل وقایع مهمی که در آن سده به وقوع پیوست همچون نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار میرود، زیرا از طرفی ایرانیان به سبب رقابتهای دول استعماری غرب خود را در ورطه کشمکشهای سیاسی یافتند و از سوی دیگر برای نخستین بار با پدیدههای جدید فرهنگ غرب آشنا شدند، لذا این امر چون محرکی قوی برای تشویق ایرانیان در جهت اخذ عناصر فرهنگ غرب درآمد، اما به دلیل شرایط سخت جامعه ایرانی در آن عهد و عدم توانایی افراد در اخذ و اتخاذ شیوههای صحیح انتقال، گرفتار چالشهای سخت شدند."