چکیده:
نامتعدی بودن تنها در افعال لازم متجلی نمیشود بلکه ساختهای لازم یکی از
انواع نامتعدیها در زبان فارسی میباشد.ضمنا تنها مظهر نامتعدی بودن، عدم حضور
مفعول در جمله نیست، بلکه مشخصههای دیگری نیز میتواند در این سنجش ملاک قرار گیرد
مثل:ایستایی، نمود، لحظهای بودن، ارادی بودن، وجه و عاملیت.همچنین، برخلاف نگرش
سنتی که در آن افعال به دو گروه لازم و متعدی تقسیم میشد، افعال را بایستی در
رابطهای پیوستاری لحاظ نمود که در دو انتهای آن متعدیترین و نامتعدیترین افعال
با توجه به ملاکهای موردنظر قرار میگیرند و در حد فاصل آنها افعال دیگر با
رابطهای تدریجی مرتب میشوند.
خلاصه ماشینی:
"هاپر و تامسون از چهار ممیزه دیگر نام میبرند منتهی از آنجا که این ویژگی مربوط به مفعول در جمله است و ما در این مقاله صرفا به ساختهایی که از نظر نحوی فاقد مفعولاند و در واقع نامتعدی نحوی میباشند، میپردازیم، از ذکر این مشخصات صرفنظر میشود ایشان برای اثبات نظریه خود مبنی بر جهانی بودن متعدی براساس ممیزههای فوق الذکر مثالهای فراوانی از بسیاری از زبانهای دنیا به دست میدهند و جالب این است که در بسیاری از زبانها این ممیزها دارای نشانههای صوری واژ نحوی میباشند.
تحلیل نتایج حاصله مشاهده شد که از میان پنج ساختی که به لحاظ نحوی نامتعدی تلقی میشوند و در واقع فاقد مفعول هستند، یعنی ساختهای مجهول، ناگذر، لازم، منضم و اسنادی با توجه به ملاکهای معنایی ایستایی، نمود، لحظهای بودن، ارادی بودن، واقعی بودن و عاملیت نه تنها میزان نامتعدی بودن آنها یکسان نیست بلکه در بعضی مواقع بیش از اینکه ویژگیهای نامتعدی را نشان دهند، دارای ویژگیهای متعدی هستند.
نتیجهگیری آنچه در این جستار مورد بحث قرار گرفت بررسی ساختهای نامتعدی با توجه به ملاحظات نحوی و معناشناختی بود و دریافتیم که گرچه متعدی بودن به لحاظ نحوی و قطعی و دوگانه است و برخی ساختها بهطور مطلق متعدی و برخی نامتعدی هستند لیکن ما به ازای معنایی آنها در رابطهای پیوستاری قرار دارند و در برخی موارد ساخت نامتعدی نحوی بیش از آنکه نامتعدی باشد بیشتر رفتار تعدی از خود نشان میدهد."