چکیده:
مساله عشق، خانواده و خوشبختی همواره مورد توجه نویسندگان و هنرمندان جهان بوده
است و در دوران مختلف با دیدگاهها و نظرات متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است و
همیشه مانند ابزاری در خدمت خلاقیت و همچنین برای توصیف مسائل روحی قهرمانان بوده
است.در مقاله، مفاهیم مختلف عشق، خانواده و خوشبختی در آثار آنتون چخوف مورد بررسی
قرار گرفته است.مساله عشق و خوشبختی را چخوف در مقایسه با دیگر نویسندگان روسیه به
شکل دیگری بررسی میکند.چخوف نه تنها مفهوم عشق و خوشبختی را به صورت کلی بیان
نمیکند، بلکه تاکید مینماید که درک و برداشت این مفاهیم در نزد قهرمانان مختلف،
متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
"موضوع چخوف در این مساله این است که قهرمانان او با این که آزادی انتخاب دارند و احساس متقابل هم وجود دارد، اما در عشق و خانواده خوشبخت نیستند.
به نظر ما چخوف علت عدم موفقیت قهرمانان خود در عشق و خانواده را در ابتدا در سطح اجتماعی و مالی آنها میبیند(در آثار اولیه)وکمکم گسترش میدهد و این جستجو را عمیقتر میکند.
درسهایی درباره چخوف، مسکو، 1957، ص 218 اما باید یادآور شد که قهرمانان عاشق در آثار چخوف همیشه متحمل رنج میشوند، در عشق خود خوشبختی را احساس نمیکنند، آرامش روحی و اخلاقی را نمیچشند.
در بعضی از داستانهای چخوف(برای مثال در داستانهای بلندسبکسر، معلم ادبیات، راهب سیاهپوش، سه سال، زندگی منو غیره)قهرمانان تو هم خوشبختی و عشق را برای مدت کوتاهی احساس میکنند، اما در نمایشنامهمرغ دریاییاو این خوشبختی کوتاهمدت هم وجود دارد.
آندری هم مانند نیکتین سعی میکند که فرار کند، به مسکو برود تا آرزوهایش را به تحقق برساند، دانشمند شود، اگر در داستان چخوف این امید وجود دارد که قهرمان زندگی پست را رها کند و برود، در نمایشنامه برعکس، به نظر میرسد که امیدی نیست، به همین خاطر آندری به تبرئه کردن نوع زندگی خود شروع میکند و به صورت عضوی از آن در میآید.
چرا این عشق به وجود نیآمد؟ در ابتدای نمایشنامه چخوف دختر رویایی و رومانتیکی را نشان میدهد که در راه موفقیت تلاش میکند، ترپلف را دوست دارد، به خاطر این که ترپلف مانند او رمانتیک و جویای نام است، نویسندهای جوان است که برای شهرت تلاش میکند."