چکیده:
اصل علیت از مهمترین اصولی که در فلسفه و علوم فراگیر شده است.به جرأت میتوان
گفت که در میان مسایل فلسفی قانون علت و معلول از لحاظ سبقت و قدمت اولین مسئلهای
بود که فکر بشر را به خود مشغول داشته است و او را به تفکر و اندیشه کشف معمای هستی
وادار کرده است.قانون علیت و معلولیت عمومی یکی از قوانین فلسفی است که جزء
پایههای وارکان کلی قواعد و قوانین همه علوم استدر این نوشتار کوشش میشود که بهطور خلاصه پیرامون اصل علیت سخن بگوییم، و به
بیان نظر موافقان و مخالفان آن بپردازیم.بهویژه جنبه معرفتشناختی آن یعنی موجبیت
از دیدگاه فیزیک مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"در این مثال انسان اولیه به رابطه علی بین اراده و حرکت آگاه است و به اصل علیت پی برده است، هرچند نمیتوانست آن را به شکل منطقی بیان کند.
» 3-اسوچینکو 4 (تولد 1935 م):«انسان با اعتقاد به وجود عینی روابط علت و معلولی در طبیعت، امور عملی خویش را تنظیم میکند، خواه این قوانین کشف شده باشد یا نه، خواه قابل بیان در توابع ریاضی باشند یا نه»، و یا«اصل علیت که همه پدیدههای طبیعت را علتدار میداند نتیجه تفکر تئوریکی است که براساس برخورد عملی انسان با طبیعت بهدست آمده است».
کارل پویر 1 صورتبندی دترمینیسم فیزیکی را بهصورت زیر بیان میدارد:«منظور از دترمینیسم این است که اطلاع دقیق از حالت فعلی یک سیستم فیزیکی، برای پیشبینی آینده آن کفایت میکند، اگر علیت عامه برقرار باشد و اگر تمامی قوانین طبیعت را بدانیم و از همه شرایط اولیه آگاه باشیم میتوانیم آینده را پیشبینی کنیم.
نظریه کوانتومی در نیمه قرن بیستم با بیاعتبار شناختن اصل علیت و معرفی اصل عدم قطعیت به جای آن به تعبیری مدعی صحت عقیده هیوم شد، یعنی«آنچه از مشاهده وقایع ملاحظه میشود صرفا تعاقب است و نه علیت»؛و از اینرو هرگونه ادعایی براساس رابطه علی بین وقایع معتبر نیست».
در مورد مکانیک کلاسیک هرچند در قرن نوزدهم قوانین آماری کاملا متداول بود، اما اغلب فیزیکدانان آن دوره این نوع قوانین را نشانهای بر فقدان دترمینیسم در قوانین اساسی طبیعت نمیدانستند، بلکه فرض آنها این بود که قوانین آماری یا به علت راحتی کار و یا بهواسطه نداشتن دانش کافی برای توضیح یک موقعیت ویژه به شیوهای جبری(دترمینیستی)تدوین میشوند."