خلاصه ماشینی:
"آنها موافق هستند که هدف رویههای تصمیم دموکراتیک باید کشف چیزی شبیه ارادهی عمومی باشد که در اصطلاح مدرن همچون نقش رفاه اجتماعی است، اما به پیروی از کنث آروو 2 ، استدلال میکنند این امر غیرممکن است.
اگر یافتههای ادبیات انتخاب عمومی نسبت به مشروعیت دموکراتیک از آنچه اغلب فرض میشود کمتر تهدیدآمیز باشد، چرا نگرانی سنتی زیادی نسبت به دیکتاتوری اکثریت همراه با براهین توکویل و میل وجود دارد؟ پیشبینیهای توکویل بهطور خاص در این مورد پیامبرگونه است: «قبلا استبداد از زنجیر و مأمور اعدام استفاده میکرد» اما «امروزه حتی حکومت مطلقه، اگرچه به نظر میرسد چیز بیشتری برای دانستن نداشته باشد، با تمدن تکامل یافته است».
اگر مشورت همواره و همهجا یک خیر کامل نیست، چگونه شرایطی که تحت آن مطلوب است را معین میکنیم؟ تدابیر مشورتی در پاسخ به مفاسد متعددی که در دموکراسی شایع معاصر درک شده، مطرح میشود: کیفیت پایین تصمیمسازی، سطح پایین مشارکت، افت مشروعیت دولت و شهروندان غافل، از جمله مفاسدی است که مکرر مورد اشاره قرار گرفتهاند.
در مباحث روزمرهی سیاسی، این فرض که ما حقیقت سیاسی را، پیش از مشورت با دیگران که خود چیزی برای گفتن پیرامون مسائلی دارند که در زندگی آنها به اندازهی ما مؤثر است، بدانیم، حتی اگر بتواند توجیه شود بهندرت رخ میدهد.
اما مدافعان آرای مشورتی در پاسخ به پرسشهای مربوط به مشروعیت دموکراتیک خود شکست میخورند: «چه کسی تصمیم میگیرد که چه مواردی باید به گروههای بحث و تصمیم ارائه شود؛ چه کسی موضوع بحث را معین میکند؛ فرض بر آن است کارشناسانی که گروههای منتخب تصادفی را میآزمایند، معتدل هستند، ولی چه کسی این اعتدال را شکل میدهد و با چه معیاری آنها را انتخاب میکند»."