خلاصه ماشینی:
"بیعلقگی محال است تأملاتی در باب امکان بیعلقگی زیباشناختی: زیباشناسی فلسفی و زیباشناسی عامیانه داوود میرزایی / دانشجوی دکتری فلسفهی هنر دانشگاه بوعلی سینای همدان اشــاره فارق از سود و غرض و مصلحت عملیبودن زیبایی به چه معنی است؟ شادی و لذتی که فارغ از غرض و مصلحت باشد چیست؟ در نتیجهی این نگاه به هنر، مخاطب، چه نسبتی میتواند با اثری که سودی برای او ندارد، برقرار نماید؟ اگرچه کانت برای درک کیفیت زیباییشناختی سعی کرد میان لذت و ارضاء (زیبا و خیر) فرق گذارد اما برای انسانهای معمولی (غیر نخبگان) که قضاوتهایشان دربارهی هنر نیز ناظر به اخلاق و عرف جاری است و انتظار دارند هنر ناظر به موضوع (مبتلا به) مشخصی باشد و برای آنها کاری کند (فایدهای داشته باشد)، در عمل این ساحات از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و در قضاوتهایشان همهی این ساحات با یکدیگر حضور دارند و لذا قضاوتهایشان همیشه جهتدار است.
او ادامه میدهد با وجود اینکه کانت برای درک کیفیت ویژهی قضاوت زیباشناختی سعی داشت بین لذت و ارضاء (منظور همان سه قسم رضایت نوعا متفاوت یعنی زیبا، مطبوع و خیر است) و به بیان کلیتر بیعلقگی، که یگانه ضامن کیفیت اختصاصا زیباشناختی غور و تماشاست، و تعلق خاطری که «خیر» و «نیکی» را تعریف میکند فرق بگذارد، اما افراد طبقهی کارگر (عوامالناس) از همهی تصویرها، چه نقاشی و چه عکس، انتظار دارند که صاف و پوستکنده کاری را انجام دهند و با کمترین پیچیدگی فرمی و مفهومی، راجع به چیزی باشند، و قضاوتهای آنها نیز غالبا بهوضوح بر اساس هنجارهای اخلاق یا عرف [که به توسط اعضای عالم هنر 3 ، اعم از هنرمندان، منتقدان، حامیان هنری، انواع رسانهها، گالریداران و..."