چکیده:
از جمله نسخههای کتابخانة گرانبهای استاد دکتر اصغر مهدوی، رسالة عرفانی ارزشمندی است به زبان فارسی و به گمان بسیار از آغاز سدة ششم که به دلیل افتادگیهای آغاز و انجام و به دست نرسیدن نسخه دیگری از آن، نه نام رساله شناخته شده است و نه نام نویسنده آن. بررسی این رساله که به گمان بسیار بازنوشت مجالس پیری عارف است نشان میدهد که گوینده عارفی دانشمند از گونه کسانی چون احمد غزالی و عین القضات همدانی بوده که افزون بر آگاهی بسیار از قرآن و حدیث و علوم شریعت با سلوک صوفیانه و تجربههای عارفانه نیک آشنا بوده است. معرفی این رساله و بازنمایی پارهای از نکتهسنجیهای ناب و نایاب عارفانه آن، موضوع جستار حاضر است. این نکتههای عارفانه نشان آشکاری هستند بر اینکه آنچه نویسنده گفته از سر تجربه و آزمودگی بوده است و بازگویی سخنان دیگران نیست. این تجربه ها و آزمونها دل و دید نویسنده را فراخی و روشنا بخشیدهاند و او را با گونه دیگری از شور و شعور آشنا ساختهاند و ذهن و زبان او را به نکتهسنجی و نغزگویی توانا کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"گواه این نکته که این متن عرفانی بازنویسی مجالس شیخی عارف است، جز ساختار کتاب و نوع مضامین و مطالب آن، یکی پراکندگی مطالب و مباحث است و نداشتن نظم و سامانی از آن دست که در کتابها دیده میشود؛ دیگر، پس و پیشیها و گاه آشفتگیهایی در اجزای جملات و عبارات که بسیار دور مینماید نویسندهای کتاب خود را چنین پراکنده و آشفته بنویسد و نوشته خویش را چنین دشوار و ناهموار سازد؛ سوم، عبارتهایی گویای اینکه کسانی پرسشی میپرسیدهاند و شیخ پاسخ میداده است، عبارتهایی مانند: - «سؤال کردند که حقیقت نماز چیست و نماز را ذکر میخواند چه معنی دارد؟» (برگ 73).
نکتهای که در داستان زبانزد دیدار بوعلی و بوسعید به گونهای آمده است: «آنچه ما میدانیم او میبیند؛ آنچه او میداند ما میبینیم» (محمد بن منور، 1366: چهل و سه) و هم در این بیت نغز مولانا (مولوی، 1363: 5/228): به پیش زخم تیغ من ملرزان دل بنه گردن اگر خواهی سفر کردن ز دانایی به بینایی اینک سخن نویسنده در این باره: «چون صفت این چهار رکن اسلام در خود بدید، حق کلمۀ لا اله الا الله در قدر خود به جای آورده باشد، در استقامت إن الذین قالوا ربنا الله [فصلت،30] مستقیم بود و از پرتو نور جمال این کلمه که گوهر امانت است و کنز مخفی است، شعبهای بر دیدۀ قلب سلیم از عالم دانایی به عالم بینایی رسد، به نور این کلمه درنگرد، معنی همۀ مملکت در نظر او درآید، درنگرد در مملکت."