چکیده:
مسأله نحوه عدالت اسمهای خاص بر مدلولشان بحثی است که به فلسفه زبان مربوط
میشود.اما اینکه اشیاء دارای ذات فردی هستند یا خیر مسألهای در حوزه متافیزیک
میباشد.کریپکی با نقد نظریات پیشین درباره نحوه دلالت اسامی خاص بر مدلولشان و طرح
نظریهای جدید که به نظریه علی دلالت مشهور شده است، اسمهای خاص را دال ثابت
میداند.دال ثابتبودن اسمهای خاص به معنای آن است که مدلول آنها در همهی
جهانهای ممکن ثابت است.این بدان معناست که در هر مدلول عنصری هست که در حالات
مختلف ثابت میباشد.چنین تعبیر دیگری از وجود ذات فردی برای اشیاء است.در نظریه
کریپکی پیوند مسایل مربوط به فلسفه زبان زبان و متافیزیک به روشنی نشان داده شده
است.
خلاصه ماشینی:
"اوصاف دسته اول، به اوصاف ذاتی خود را از دست بدهد، دیگر همان شیء نخواهد بود، اما اگر همه اوصاف عرضی خود را از دست بدهد، باز هم شیءبودن شیء و چیستی و هویت آن ثابت باقی خواهد ماند 33,1986,leahcimeM آیا میتوان میان اوصاف شیء چنین تمایزی قائل شد؟آیا شیء نسبتهای متفاوتی با اوصاف خود دارد؟آیا یک شیء میتواند برخی از اوصاف و خصوصیات خود را از دست بدهد و در عین حال همان شیء باشد؟در این صورت، اوصاف و خصوصیاتی که یک شیء قائم به آنهاست کدامند؟ و چگونه میتوان آنها را از اوصافی که اینگونه نیستند، بازشناخت؟ فیلسوفان در باب اینکه اشیاء به واقع واجد ذات باشند و بتوان اوصاف آنها را به دو قسم ذاتی و غیرذاتی تقسیم کرد، اتفاق نظر ندارند.
در این صورت این سئوال مطرح میشود که آیا تفاوتی در نحوه دلالت اسم خاص و وصف خاص بر مدلول خود وجود دارد؟ یا اینکه نحوه دلالت آنها بر مدلولشان یکسان است؟ 1-نظریه جان استوارت میل 1 براساس نظریه میل، اسمهای خاص، عبارتهایی هستند که صرفا دارای مدلولند 2 و فاقد معنا 3 میباشند.
5- اشکالات نظریه توصیفی الف)هرچند در صورت پذیرفتن معناداری اسمهای خاص میتوان نحوه دلالت اسم به مدلول آنرا تبیین کرد، اما این مسئله لاینحل باقی میماند که از میان بینهایت اوصاف شیء، کدام وصف، معنای اسم را تشکیل میدهد و معادل آن است.
وقتی گفته میشود مدلول یک اسم در همه جهانهای ممکن ثابت است، به این معنا نیست که جهانهای دیگری وجود دارند که اگر شیء موردنظر در آنها وجود داشته باشد، با شیئی که در همین جهان وجود دارد یکی است."