چکیده:
این پژوهش درپی آن است که با استفاده از روش تاریخگرایی دیلتای به تحلیل مقتضیات زمانی و مکانی تفکرات جناح چپ در دو دهه اول انقلاب بپردازد. در این روش، به عنوان یکی از نحلههای جامعهشناسی معرفت، اندیشهها متأثر از شرایط زمانی و مکانی جامعه میباشند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که دیدگاهها و مواضع جناح چپ در دهه 60 کاملا متفاوت از دیدگاهها و مواضع این جناح در دهه 70 بود. حامیان جناح چپ، تحت تأثیر شرایط محیط داخلی و بینالمللی، از موضع طرفداری از اقتصاد دولتی، نفی مظاهر فرهنگ غربی و تمایلات ضد امپریالیستی در دهه اول به حمایت از اقتصاد باز، جامعه مدنی، و اصل تنشزدایی در سیاست خارجی در دهه دوم تغییر جهت دادند.
This research tries to analyze necessities of left party in terms of time and place during initial two decades after the revolution applying Dilthey knowledge, believes that thoughts are derived from conditions of time and place in the society. Findings of this research indicate that left party viewpoints and stances during 80s are totally different from its viewpoints and stances during 90s. Influenced by internal and international environment, supporters of left party have moved from their stances of supporting governmental economy, negating manifestations of western culture and anti-imperialistic inclinations during the first decade to their stances of supporting free economy, civil society and principle of foreign policy during the second decade.
خلاصه ماشینی:
بررسی دیدگاهها و مواضع جناح چپ در دو دهه اول انقلاب اسلامی بر اساس روش تاریخگرایی دیلتای حسین هرسیج 1 * حسین توسلی 2 ** مقدمه وجود احزاب و جناحهای سیاسی در یک جامعه میتواند زمینهساز مشارکت نهادینه افراد برای تأثیرگذاری بر سیاستهای گوناگون در یک نظام سیاسی مردمسالار شود.
ضرورت و اهمیت این پژوهش در آن است که به ما نشان میدهد که دیدگاهها و مواضع احزاب و گروههای سیاسی جدا از مقتضیات تاریخی جامعه خود نیست و با در نظر گرفتن شرایط موجود جامعه در هر عصری، میتوان به ارزیابی بهتری نسبت به آنها دست یافت و تحول در مواضع و دیدگاههای آنها را نشان داد.
فرضیه این پژوهش را میتوان این گونه مطرح کرد: متفاوت بودن دیدگاهها و مواضع جناح چپ در دو دهه اول انقلاب، ناشی از تغییر در شرایط موجود در جامعه بوده است.
در واقع شرایط تاریخی دهه 60، عامل اصلی به وجود آمدن مواضع و دیدگاههای جناح چپ در این دهه بوده است.
از همین رو جناح چپ نیز بر اساس مقتضیات زمانی به بازنگری در اندیشهها و دیدگاههای خود پرداخت که در سه بعد اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی قابل توجه است.
همچنین، نفرت عمومی جامعه از آمریکا و اقدامات این کشور در زمان پهلوی دوم علیه منافع ملی کشور، سبب گردید تا جناح چپ با هرگونه حرکت در جهت بهبود روابط با آمریکا و بعضا دیگر کشورهای اروپایی مخالفت کند.
با تغییر شرایط جامعه در دهه 70، جناح چپ نیز متناسب با این تغییرات دیدگاهها و مواضع خود را تغییر داد.