چکیده:
معرفت مجموعه آگاهی های آدمی است که همواره متعلق به امری غیر از خود است؛ جز در یک مورد، یعنی معرفت های عرفانی که ورای حیث التفاتی اند؛ معرفت های آدمی یا حسی اند و یا مفهومی؛ اما دسته ای از معارف وجود دارند که از آنها می توان با عنوان معرفت های کشفی یاد کرد که بدون توجه به حیث التفاتی و بدون داشتن مصداقی در درون و بیرون، تحقق می یابند که همان معرفت های عرفانی اند. در این مقاله سعی شده است کم و کیف معرفت کشفی، اعم از معرفت التفاتی و غیرالتفاتی (هو هویت) در نهج البلاغه بررسی شود. بر اساس نهج البلاغه معرفت کشفی از راه های معمول عقلانی و حسی به دست نمی آید، بلکه از راه عروض احوال عرفانی و تامل حاصل از نیایش به دست می آید و معروض این احوال واجد نوع خاصی از آگاهی می شود که پیش از آن سابقه نداشته است؛ برای مثال شخص در این فرایند آگاهی خاصی به امور غیبی پیدا می کند که قبلا هیچ سابقه ای از آن نداشته است؛ مانند آگاهی خاص به احوال آدمیان.
خلاصه ماشینی:
معرفت کشفي در نهج البلاغه بخشعلي قنبري استاديار گروه اديان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مرکزي چکيده معرفت مجموعه آگاهي هاي آدمي است که همواره متعلق به امري غير از خود است ؛ جز در يک مورد، يعني معرفت هاي عرفاني که وراي حيث التفاتي اند؛ معرفت هاي آدمي يا حسي اند و يا مفهومي ؛ اما دسته اي از معارف وجود دارند که از آنها مي توان با عنوان معرفت هاي کشفي ياد کرد که بدون توجه به حيث التفاتي و بدون داشتن مصداقي در درون و بيرون ، تحقق مي يابند که همان معرفت هاي عرفاني اند.
بر اساس نهج البلاغه معرفت کشفي از راه هاي معمول عقلاني و حسي به دست نمي آيد، بلکه از راه عروض احوال عرفاني و تأمل حاصل از نيايش به دست مي آيد و معروض اين احوال واجد نوع خاصي از آگاهي مي شود که پيش از آن سابقه نداشته است ؛ براي مثال شخص در اين فرايند آگاهي خاصي به امور غيبي پيدا مي کند که قبلا هيچ سابقه اي از آن نداشته است ؛ مانند آگاهي خاص به احوال آدميان .
از اين نظر مي توان گفت که معرفت کشفي معرفتي است که نه از طريق راه هاي مرسوم و معمول ، بلکه از طريق خاصي حاصل مي شود و البته همگاني هم نيست ؛ مثلاً وقتي علي (ع ) از آگاهي خود از راه هاي آسماني خبر مي دهد، (نهج البلاغه : خ ١٨٩: ٢٨٠) درصدد بيان اين نکته است که چنين معرفتي در دسترس همگان نبوده ، قابل تعليم هم نيست .