چکیده:
نوشتهحاضر بـا روش معناشناسـی همزمـانی (Semantics Synchronic)، واژة فکر را در قرآن معناشناسی میکند و در سه حوزة «صرفی،جانشین هـا، همنشین ها»پیش میرود و به این نتیجه ختم میشود کـه قـرآن بـه دو نـوع نظام تفکری قائـل اسـت . پویـایی،جمـع گرایـی،همگرایـی وایمـان مـداری شاخصهیکی از آنهاست که موردتاییدقـرآن اسـت . ایـن نظـام تفکـری در حوزة علم و معرفت قرآنی قرارمیگیرد. شالودة دستگاه دیگر، بر فردگرایی،ایستایی وایمـان گریـزی بنـا نهـاده شـده است که گاهی با مقبولیت عمومی مواجه میشود. قرآن این نوع را با دو واژة «فکر»و«جهل » بیان میکند و آن را خارج از حوزة علم و معرفت میداند.قرآن در دعوت به تفکر، از دوشیوة گزارش و تمثیل استفاده میکند. در ذکر موضوع تفکر، از تنوع و گوناگونی موضوع استفاده کـرده وبیشـتر بـه امـور عادی و طبیعی پای میفشارد. در دیدگاه قرآنی،نگاه اصلی به تفکر، تولیددانش جدیدنیست ،بلکه هـدف از تفکراین است که انسان ، دانش های پیشین را بسـتری بـرای تفکـر قـرار دهـد تـا دروازة ایمان بروی گشوده شود.
خلاصه ماشینی:
الگوی تفکر قرآنی براساس معناشناسی همزمانی هادی صادقی * ** 1 شعبان نصرتی چکیده نوشتۀحاضر بـا روش معناشناسـی همزمـانی (Semantics Synchronic)، واژة فکر را در قرآن معناشناسی میکند و در سه حوزة «صرفی،جانشین هـا، همنشین ها»پیش میرود و به این نتیجه ختم میشود کـه قـرآن بـه دو نـوع نظام تفکری قائـل اسـت .
مقدمه این پژوهش ، با روش معناشناسی همزمانی ، معنای فکر را در قرآن بررسی می کنـد؛ بـه ایـن بیان که نسبت های معنایی بین فکرو مفاهیم مرتبط با آن را کشف کرده و ازاین طریـق بـه معناشناسی فکر می پردازد.
ارتباط معنایی حوزه های مرتبط با فکر چگونه ترسیم می شود؟ فرضیه سازی برای پاسخ به این پرسش ها شایسته نیست ؛ زیرا افـزون بـر اکتشـافی بـودن تحقیق ، ممکن است پیش فرض ها در روند معناشناسی تأثیر گذاشـته و پـژوهش را از مسـیر معناشناسی به معناسازی منحرف نماید.
همین همنشینی نشان از تقارب معنایی بین این واژه هـای معرفتـی نیـزدارد و همـین نکتـه قرینۀ معناشناختی برای جانشینی واژگان معرفتی مطرح شده است .
این جانشینی نشان از ارتبـاط تنگاتنـگ ایـن دو حـوزة ایمان و فکر دارد؛ زیرا جانشینی ، یکی از نشانه های تقارب معنایی است .
این جانشینی از دو جهت مهم است : نخست اینکه رابطۀ بین ایمان و معرفت را با چنـد واژة معرفتی بیان می کند ودیگراینکه نشان دهندة تقارب معنایی بین واژه هـای معرفتـی بـه کار رفته است ؛ به این بیان که می توان از همین جانشینی بـرای تقـارب معنـایی بـین علـم ، عقل ، تفقه ، تفکر، تذکر و سمع استفاده کرد.