چکیده:
نوشتار حاضر در صدد تبیین «اشراق» به مثابۀ مهمترین عامل در پایهریزی نظام معرفتی سهروردی و کارکرد آن در اقسام و مراتب مختلف معرفت شهودی- مشتمل بر شهود درونی، شهود حسی، شهود مثالی یا خیالی و شهود قلبی-، نقد دیدگاههای سهروردی در معرفت شهودی با توجه به آرای صدرالمتألهین و در نهایت، تعیین نقاط قوت و ضعف دیدگاههای سهروردی در معرفت شهودی است. در تفکر سهروردی، شهود درونی، همان خودآگاهی یا علم حضوری انسان به خود است. شهود حسی عبارت است از ابصار و ادراک حضوری اشیای خارجی یا محسوسات. شهود مثالی، ادراک حضوری صورتهای آینهها، صورتهای خیالی، صورتهای خواب و رؤیا و صداهای افلاک است و سهروردی در اینجا عالم مثل معلق را برای نخستینبار مطرح و اثبات میکند. شهود قلبی همان درک حضوری حقایق مجرد منوط به ترک تعلقات مادی و حسی در اثر ریاضت و در نهایت، تجرید نفس یا خلع بدن است و منجر به وصول به حد نهایی یقین میشود. اشراق در غاییترین معنای معرفتی آن معادل با شهود قلبی است. در مجموع به نظر میرسد دیدگاههای سهروردی در شهود درونی و قلبی و کارکرد اشراق در این دو کاملا صادق و معتبر است؛ لکن دیدگاه وی دربارة شهود حسی و شهود مثالی و کارکرد اشراق در این دو قابل نقد و دارای نقاط قوت و ضعفی است.
خلاصه ماشینی:
"سه- شهود مثالی یا خیالی این قسم شهود به نحوی که از سوی سهروردی مطرح شده است، مشتمل است بر: مشاهدة حقیقت صورتهایی که در آینه دیده میشوند، حقیقت صورتهای خیالی، حقیقت صورتهایی که در خواب و رؤیا دیده میشوند، در عالم مثل معلق- یا بهاختصار عالم مثال- و نیز ادراک شهودی صداها و بوهای افلاک، جملگی بدون نیاز به وساطت صورت ذهنی و به نحو حضوری، از طریق رفع حجاب و گاه اضافة اشراقی.
به باور وی، اشراق نور سانح از سوی نورالأنوار بر نور اقرب (یا نور اول) و اساسا از سوی هر نور برتری بر نور فروتر، از جهت قابلیت نورها مطلبی است ناموجه؛ چه جهتها در عالم ابداع و در قلمرو مجردات جملگی فعلیتاند و قوه در آنجا راه ندارد (همان، ص344-345) دو- همچنین صدرالمتألهین بر دیدگاه سهروردی دربارة شهود حسی و شهود مثالی یا خیالی، یعنی فرایند اشراقی ابصار، دیدن صورتهای آینه و نیز مشاهدة صورتهای خیالی و صورتهای خواب و رؤیا، چندین نقد را وارد میسازد: 1.
12 مهمترین کارکرد وجودشناختی این عالم برای سهروردی، توضیح ربط امور مادی (عالم محسوس) به مجرد (عالم معقول) است؛ چه این عالم به مثابۀ واسطة میان ماده و مجردات عقلی عمل میکند و بدینسان این دو قلمرو ناهمسنخ و ناهمگون را به یکدیگر نزدیک میسازد و خلأ موجود میان این دو را تا حد زیادی پوشش میدهد؛ لکن دستکم کارکرد معرفتی آن در شهود مثالی محل نقد است؛ چه میتوان ایراد کرد که انعکاس صورتهای مثالی یا خیالی (و ازجمله صورتهای خواب و رؤیا)- که حقیقتشان به باور سهروردی در عالم مثل معلق موجود است- در مظاهرشان، یعنی آینه و قوة خیال، نیازمند توجیه قوی و گاه یک یا چند جهت کافی یا مرجح است."