چکیده:
مسئلة نسبت میان تجربة دینی و تجربة اخلاقی هرچند پیوندی وثیـق بـا مسـئلة رابطـة میـان دین و اخلاق دارد، اما غیر از آن است و کمتر بدان پرداخته شـده اسـت . نـرمن گیسـلر از جمله کسانی است که باصـراحت بـه ایـن بحـث پرداختـه و از مغـایرت آن دو جانبـداری کرده است . در این مقاله ضمن نقد و بررسی دیدگاه گیسلر، دیدگاههـای دیـویی ، جیمـز، شلایرماخر و کی یرکگور، که هریک به نحوی کوشیدهاند مغایرت میان این دو تجربـه را نشان دهند، و گیسلر برای تایید رای خویش بدانها استناد کرده، نقد و ارزیابی شـده اسـت و در نهایت ، وجوه ضعف دیدگاه مغایرت با روایت گیسلر نشان داده شده و این نتیجه بـه دست آمده است که بیان گیسلر اتقان لازم برای نفی عینیـت ایـن دو نـوع تجربـه در همـة موارد را ندارد.
خلاصه ماشینی:
"اما سخن دیویی را می توان به گونه ای دیگر نیز تفسیر کرد که بر خـلاف نظر گیسلر خواهد بود و آن اینکه قلمرو تجربة دینی بسی گسترده تر از تجربة اخلاقی است ؛ چراکه عناصر متعدد ملحوظ در رهیافـت دینـی بـه نحـو بـدیل (علـی البـدل ) ملحوظ اند ـ شبیه آنچه در شباهت خانوادگی ویتگنشتاین گفته مـی شـود ـ و هرچنـد یکی از این عناصر، عنصر اخلاقـی اسـت ، امـا منحصـر در آن نیسـت ؛ بلکـه عناصـر دیگری نیز وجود دارد که می تواند جایگزین عنصر اخلاقی شده ، هویت دینی تجربـه را برقرار سازد؛ برخلاف تفسیر نخست کـه در آن ، ایـن عناصـر بـه نحـو جمعـی در تجربة دینی معتبر دانسته می شدند.
وی از یک سو، معتقد است «علاقه به خیر و عدل و احسان از آن جهت که خیر و عدل و احسـان اسـت ، بـدون هـیچ شـائبة چیـز دیگـر، نشانه ای است از علاقه و محبت به ذات جمیل علـی الاطـلاق » (مطهـری ، ١٣٧٤، ص٣٩) و از سـوی ج) در ارتباط با وجه تفاوت سوم این ملاحظه وجـود دارد کـه بـر فـرض کـه بپذیریم نسبت میان قلمرو و متعلق تجربة دینی و تجربة اخلاقی همان گونه اسـت که گیسلر بیان کرده است ، نتیجه ای که می توان از آن گرفـت ، عـدم لـزوم حضـور تجربة اخلاقی در همة موارد تجربة دینی است ـ یعنی چنین نیست که هـر تجربـة دینی ، تجربه ای اخلاقی نیز باشـد ـ امـا نمـی تـوان از آن ، غیبـت تجربـة دینـی در تجربه های اخلاقی را حتی در یک مورد نتیجـه گرفـت ."