چکیده:
اندیشه وحدت وجود، از اندیشههای اساسی عرفان نظری اسلامی بوده
و ابنعربی و مولانا از قلل رفیع آن هستند. موضوع این مقاله ربط و نسبت میان این
سه است.
این نوشتار از دو بخش تشکیل شده است: در بخش اول که در این شماره عرضه
میگردد و قسمت اعظم مقاله را تشکیل میدهد، چیتیک (نویسنده مقاله) پس از
اشاره به معنا و ساختار لغوی وحدت وجود، اجمالی از تاریخچه آن را در میان
صوفیه از قرن دوم تا زمان ابنعربی ذکر میکند. سپس با تفصیل بیشتری به توضیح
روش ابنعربی، دیدگاه او در مورد وحدت وجود، تنوع نظریات او در این مورد
و سادهانگاریها و کژفهمیهایی که بهویژه خاورشناسان در فهم تعالیم ابنعربی
رواداشتهاند، یادآور میشود. وی در ادامهی این بخش به بررسی اندیشه وحدت
وجود در میان شاگردان باواسطه یا بیواسطه ابنعربی از قونوی گرفته تا
عبدالرحمن جامی، میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"(37) با آن که قونوی حداقل در دو فراز، تعبیر وحدت وجود یا واحد وجودی را به کار برد، از آن به عنوان اصطلاحی فنی و مستقل استفاده نکرده است، بلکه این تعبیر بیشتر در بحث از رابطه بین وجود خدا و توحید به طور طبیعی مطرح شده است.
. (40) همانطور که این دو فراز نشان میدهند، قونوی همانند ابنعربی بر این باور بود که وحدت وجود مانع کثرت تجلیات آن نیست، اگرچه وجود در ذات و یا در جنبه تنزیه خود واحد است، اما در ظهورات و یا در جنبه تشبیه خود، کثیر است.
شاید او به دلیل اعتراضات صریح و پیاپی خود بر وحدت وجود و به این دلیل که این بحث را در مرکز مباحثات و نظریات تاریخ اسلام قرار داد، بیش از هرکس شایسته شهرت و اعتبار باشد، زیرا همانگونه که پیشتر شاهد بودیم این اصطلاح در واژگان فنی ابنعربی و شاگردان مستقیم او هیچ نقش مهمی نداشت، حتی سومین و چهارمین نسل شارحان فصوصالحکم، همانند عبدالرزاق کاشانی (م 730) شاگرد جندی و شرفالدین داود قیصری (م 751) شاگرد عبدالرزاق کاشانی، که هر دو از معاصران ابنتیمیه بودهاند، اگر اصولا اشارهای به این تعبیر کرده باشند، نادرست است.
قونوی در عبارات طولانی بسیاری به این امر اهتمام نشان داده است، بدون آن که این دو تعبیر خاص را در برابر هم قرار دهد، اما گاه همین اندیشه را به طور خیلی موجز بیان داشته است، مثل این عبارت «بدان که تمایز، مربوط به علم است و حال آن که توحید، مربوط به وجود است» التفسیر الصوفی للقران، ویراسته الف، الف، عطا، قاهره، 1969، ص 455؛ همچنین اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن، حیدرآباد، دکن، 1949 ص 333."